چکیده
جمهوری اسلامی ایران از زمان شکلگیری، با اتخاذ تدابیرو راهکارهایی نگذاشته است مهمترین مسأله جهان اسلام به دست فراموشی سپرده شود. پرسش اصلی این است که تدابیر و راهکارهایی که انقلاب اسلامی با طرح آنها نگذاشت این اتفاق بیفتد کدامند؟
این مقاله با استفاده از روش تحلیلی و تحقیقی به دنبال یافتن این مؤلفههاست. بر اساس یافتههای این مقاله، انقلاب اسلامی با ارائهی طرحها، راهکارها، ابتکارات، رفتارها و سیاستهای جهانی و منطقهای خود که ملهم از ذات دینی آن است مسألهی فلسطین را دوباره احیا کرد و نگذاشت به فراموشی سپرده شود. مهمترین این مؤلفهها، طرحها و رفتارهایی که انقلاب اسلامی برای زنده ماندن واحیای مسأله فلسطین، انجام داده است عبارتند از: تغییر رویکرد مسأله فلسطین از قومگرایی و عربی بودن به اسلامی بودن، نامگذاری و اعلام آخرین جمعه ماه رمضان به عنوان روز جهانی قدس، گشایش سفارت فلسطین در تهران، طرح سیاستهای منطقهای، حمایت از گروههای مبارز فلسطینی و مقابله تلاشهای مشروعیتساز رژیم صهیونیستی و... میباشد.
واژگان کلیدی
فلسطین، انقلاب اسلامی، پان عربیسم، رژیم صهیونیستی، مبارزان فلسطینی، جبههی پایداری عرب
مقدمه
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، فلسطین در آستانه تبدیل به سرزمین از یاد رفته و ملت آن فراموش شده بودند. کنشگران فعال مسأله فلسطین در آن زمان عمدتاً رژیم صهیونیستی و جبهه استکبار، کشورهای عربی و گروههای فلسطینی بودند.
رژیم صهیونیستی با کشتار و سرکوب فلیسطینیان و بیرون راندن آنها از سرزمین فلسطین، تلاش میکرد اثری از ملت و فرهنگ و تمدن فلسطین در این سرزمین مقدس باقی نگذارد. گلدامایر نخست وزیر وقت اسرائیل در اواسط دهه شصت میلادی اظهار داشته بود: «ما نسل کنونی را میکشیم؛ نسل آینده هم فراموش خواهد شد».[۱]
پیروزی صهیونیستها بر کشورهای عربی- اسلامی در جنگهای چهارگانه طی سالهای ۱۹۴۸، ۱۹۵۶، ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ که هر کدام موجب تحولات اساسی در جهان عرب شد و در نهایت قرارداد نگین کمپدیوید که با وساطت آمریکا، بین مصر و رژیم صهیونیستی در سال ۱۳۵۶ منعقد گردید، منجر به پایان یافتن مبارزات کشورهای عربی علیه رژیم اشغالگر قدس شد. بدین ترتیب، دولتهای عربی نیز با رها کردن مسأله فلسطین و پیوستن بعضی از آنها مثل مصر و اردن به قطار صلح آمریکایی- اسرائیلی در منطقه، عملاً رسالت آزادسازی فلسطین و احقاق حقوق ملت آن را رها کردند.
از سویی دیگر، گرایشهای سازشکارانه در سازمان آزادیبخش فلسطین به رهبری یاسر عرفات، پرهیز سوریه از ادامه مبارزه مسلحانه و اقدامات اردن در سرکوب پایگاههای فلسطین در آن کشور، شرایطی را فراهم آورد که نه تنها امیدی به نجات فلسطین و کشورهای اسلامی نبود؛ بلکه رژیم صهیونیستی با حمایت آمریکا و اروپا سلطه خود در خاورمیانه و کشورهای اسلامی را توسعه بخشید. فلسطینیان نیز تحت تأثیر این تحولات سریع و فجایع وحشتناک صهیونیستها، مراحل دشواری را پشتسر گذاشتند و راههای مختلفی را در طول مبارزات خود آزمودند.
در میان مبارزان فلسطینی عمدتاً حرکتهای ناسیونالیستی و الگوهای چریکی ناشی از تفکرات چپ، محور اصلی مبارزه را سازمان میداد و گروههای فلسطینی از اینکه اسلام را محور مبارزه خود بخوانند، شرم داشتند. برخی از نیروهای فلسطینی که با اسلام برخوردی آرامتر داشتند، گروههای ملیگرا و ناسیونالیستی بودند که به اسلام نه به عنوان دینی دارای راهبرد جهادی و دفاعی، بلکه آن را بخشی از ملیت و فرهنگ عرب میپنداشتند.
بالاخره با مرگ جمال عبدالناصر، که بانی ناسیونالیسم و پان عربییسم و پرچمدار مبارزه علیه اشغالگری با تفکر قومی و عربی بود، دچار انفعال شد و رهاورد آن تن دادن به سازش و وادادگی و زبونی گردید. نتیجه آنکه انورسادات رئیس جمهور مصرخون شهدای فلسطین و عرب را در کمپدیوید در طبق ذلت گذاشت و در حضور کارتر تقدیم مناخیم بگین رئیس وقت دولت غاصب اسرائیل کرد. عصر سازش آغاز شد و قریب ۲۰ سال به درازا کشید. یاسر عرفات تفنگ را بر زمین گذاشت و با شاخه زیتون به سازمان ملل رفت. حکومتهای عرب و فلیسطینیان قدم به قدم عقب نشستند و تشکیل جبههیایداری توسط کشورهای سوریه، لیبی، الجزایر، یمن جنوبی و سازمان آزادیبخش فلسطین هم دردی دوا نکرد و با فروپاشی شوروی آن نیز فروپاشید.[۲]
پس از اینکه مردم فلسطین، تجربههای تلخ رهبران سیاسی خود را پشت سر گذاشتند؛ و هیچ روزنه امیدی در افق و آرزوهای آنها هویدا نشد، انقلاب اسلامی ایران شکوفا شد. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷، به رهبری حضرت امام خمینی(ره)،- که فرمود انقلاب ما انفجار نور بود- انوار مقدس آن برمنطقه تابید و مراحل رکود و تاریکی و یأس و ناامیدی را از صحنه فلسطین زدود. انقلاب اسلامی ایران از آغاز، شعارآزادی قدس شریف و فلسطین را از چنگ رژیم اشغالگر قدس و فرزند نامشروع نظام سلطه جهانی سر داد. امام خمینی(ره)، مسلمانان جهان را به بسیج تمام توان و امکانات خود برای رویارویی با صهیونیسم غاصب دعوت کرد، وشعار نابودی اسرائیل را سرلوحه فعالیتهای مسلمانان قرار داد. جمهوری اسلامی ایران نیز به تبعیت از رهبر و بنیانگذار خود، اولین سفارت فلسطین در جهان را در تهران بازگشایی کرد. مدتی از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نگذشت که موج اسلامخواهی در کشورهای مسلمان منطقه شروع شد. نسل جوان فلسطینی که از مبارزات ظاهری و غیراصولی سازمانها و گروههای فلسطینی، در قالبهای سوسیالیسم، مارکسیسم و ملیگرایی عربی ناامید شده بودند، روح انقلابی حاکم بر ایران را لمس کردند. به تدریج، با مطرح شدن ایدئولوژی اسلام از ناحیه انقلاب ایران در برخورد با مشکلات جهان اسلام، به ویژه مساله فلسطین، تصور جدیدی در اذهان فلسطینیان پیدا شد، که در آن، نشانههای انقلاب و سرکشی و طغیان برضد اشغالگران آشکار بود. در این مرحله، مقاومت و قیام مردم فلسطین جدیتر نمایان شد و از بحث و سازش با اسرائیل در آن خبری نبود. آنها راه حل خلاء موجود در صحنه مبارزاتی در فلسطین را یافتند، و به سوی مذهب روی آوردند. لذا، گرایش به اسلام در نسل جدید فلسطین و گسترش نشانههای آگاهی و ظلم ستیزی، که با دین حنیف الهی تطابق داشت، شروع شد، و نقش گروهها و احزاب ملی و چپ گرا، روز به روز در داخل فلسطین اشغالی کمرنگ، و ماهیت واقعی آنها مشخص شد.[۳]
با احیای این تفکر در فلسطین، مبارزات سیاسی سازمانی و گروهی خارج از مناطق اشغالی رو به افول نهاد و اولین آثار مقاومت مردمی و انتقاضه فلسطین در سال۱۹۸۷میلادی هویدا شد. و پس از قرنهای متمادی که کشورهای اسلامی مورد تاخت و تاز بیگانگان قرار داشتند.- جنگهای صلیبی و تهاجم مغول و سپس استعمارگران اروپایی و غربی و اخیراً آمریکا و صهیونیزم بینالملل، که موجب سلطه بر منطقه مهم غرب آسیا و کشورهای اسلامی و به بردگی کشیده شدن ملتهای مسلمان شدند.- پدیده انقلاب اسلامی ایران فصل نوین و الگویی بود که با ایجاد نشاط و امید برای ملل اسلامی و جنبشهای مردمی مبارزه کننده با استعمارگران، صحنه تحولات منطقه را تغییر داد؛ و جهان اسلام را از حالت دفاعی به حالت تهاجمی تغییر داد. پل ویریچ، رئیس بنیاد کنگره آزاد آمریکا و بنیانگذار بنیاد معروف هریتیج طی مقالهای تصریح کرد:
«بعد از حدود سیصد سال که اسلام استراتژی دفاعی داشت، حالا استراتژی تهاجمی را اتخاذ کرده است. الان اسلام در حال گسترش به همه جهان است».[۴]
انقلاب اسلامی ایران توانست فارغ از هرگونه وابستگی نظری و عملی به اردوگاههای شرق و غرب و فقط با تکیه بر آموزهها و راهبردهای درونی خویش، معادلات جهانی را به هم بریزد و طرحی نو برای حل مسائل جهانی و منطقهای خصوصاً قضیهی فلسطین در اندازد. یکی از مهمترین این معادلات تغییر جایگاه فلسطین و رژیم صهیونیستی در صحنه جهانی بود. جمهوری اسلامی با اقداماتی باعث احیای مسأله فلسطین و زنده ماندن نام آن گردید.
تغییر رویکرد مسأله فلسطین از عربی به اسلامی
چنانچه گذشت، تفکرحاکم بر مسأله فلسطین و تلقی از آن، عربی و نه اسلامی بودن آن بود که در عمل ناکارآمدیاش ثابت شد. کشورهای عربی مدافع فلسطین که با تکیه بر قومیت و عربیت با رژیم اشغالگر وارد جنگ شدند؛ در تمام آنها تقریباً شکست خوردند و در ادامه یا سوار قطار صلح شدند و یا راهبرد مبارزه را کنار گذاشتند. گروههای مبارز فلسطینی نیز دچار انشقاق گشته عدهای راهبرد سازش را انتخاب کردند و عدهای هم با گرایشات غیر اسلامی به مبارزه ادامه دادند و تقریباً تفکر اسلامی جایگاهی در اندیشهی مبارزان فلسطینی نداشت. ماحصل این رویکرد کشتار و یا اخراج بیش از پیش فلیسطینیان و غصب و تصرف سرزمین فلسطین توسط رژیم اسرائیل شد.
حضرت امام خمینی(ره) در دهه چهل قرن چهاردهم هجری شمسی بنیانگذار حرکتی شد که نقش اسلام در سیاست و تحولات اجتماعی را آشکار ساخت و پایهگذار موج جدید بیداری اسلامی در ایران و جهان اسلام شد. بُعد منطقهای حرکت امام جهاد علیه صهیونیزم و تلاش برای آزادی فلسطین و در واقع رهایی جهان اسلام از قید سلطه و استکبار و اعادهی عزت و عظمت مسلمین بود.
ایشان، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، صهیونیستها، یهودیان سیاسی و نمایندگان و عاملان استعمار جهانی را غاصبِ جنایتکار معرفی کرده و مبارزه با این رژیم اشغالگر را تا آزادی سرزمینهای مسلمانان و رهایی قدس شریف و مسجدالاقصی از چنگال صهیونیستها لازم میدانستند به طوری که در پاییز ۱۳۵۲ مقارن با جنگ اکتبر ۱۹۷۳، طی پیامی خطاب به سران دولت های اسلامی نوشتند:
«..برعموم دولتهای ممالک اسلامی و خصوصا دُوَل عربی لازم است که با توکل بر خدای متعال و تکیه بر قدرت لایزال، همهی قوا و نیروی خویش را بسیج ساخته و به یاری مردان فداکاری که در خط اول جبهه، چشم امید به ملت اسلام دوخته اند، بشتابند ... سران کشورهای اسلامی باید توجه داشته باشند که این جرثومه فساد را که در قلب کشورهای اسلامی گماشتهاند، تنها برای سرکوب ملت عرب نیست، بلکه خطر و ضرر آن متوجه همه خاور میانه است.»[۵]
انقلاب اسلامی ایران وقتی پیروز شد که قرارداد کمپ دیوید، بنبست حرکتهای ناسیونالیستی را آشکار کرده بود. گروههای فلسطینی در روزهای نخستین انقلاب چنین میپنداشتند که روزنهای گشوده شده است، ولی انقلاب روزنهای نبود که تنها بنبست را درهم شکند، بلکه راه جدیدی نیز پیشرو مینهاد و آن بازگشت به اسلام به عنوان مدار و محور اصلی مبارزه بود. بدین ترتیب، جنبش نوینی نه تنها در کشورهای عربی، بلکه در کشورهای مسلمان پدید آمد و اولین نشانه آن قتل انور سادات، عامل قرارداد کمپ دیوید بود. درپی آن، جنبش دینی نوینی، نه ازمیان روشنفکرانی که در چارچوب نظریههای غربی سازمان مییافتند، بلکه در متن مردم فلسطین پدید آمد. حرکت اسلامی حزبالله لبنان نیز در صف مقدم رویارویی با صهیونیزم و حامیان غربی آن، به جای همه جنبشهای دیگر نشست و بدین ترتیب در حالی که حرکتهای غیراسلامی به سوی سازش با غرب و اسرائیل پیش میرفتند، جنبش اسلامی تداوم مییافت.[۶]
انقلاب اسلامی ایران نه تنها در تحولات ایران فصل نوینی پدید آورد، بلکه فراتر از مرزهای ایران در سطح منطقه استراتژیک خلیج فارس جهان را متحول ساخت. این انقلاب در مسیر حرکت و تحولات جوامع بشری نقطه عطف و سرآغاز عصرجدیدی بود که در منطقه خاورمیانه و کشورهای اسلامی تا دیگر نقاط جهان شرق و غرب دگرگونیهای فکری و سیاسی جدیدی پدید آورد و در ابعادی گوناگون پیام خود را طنین انداز ساخت. چنانکه مقام معظم رهبری در اینباره میفرماید:
«با انقلاب اسلامی در ایران و با تشکیل نظام اسلامی در این نقطه از عالم و با مبارزات طولانی که ملت ما پشتسر رهبرعظیم الشأنش برای حفاظت از انقلاب و اسلام انجام داد، عصر جدیدی با خصوصیاتی متمایز با دوران قبل، در عالم به وجود آمد و تأثیرات این عصر جدید روی ملتها و دولتهای ضعیف و نیز روی دولتهای قوی و ابرقدرتها محسوس است و حتی نقشه سیاسی دنیا عوض شده است. این عصر و این دوران جدید را باید «دوران امام خمینی» نامید.[۷]
رهبران انقلاب اسلامی با تمرکز بر مسأله فلسطین، به دو دلیل آن را اولین، مهمترین و فوریترین مسإلهی جهان اسلام و بشریت دانستند: «یکی از این نظر که فلسطین قطعهای از خاک اسلامی است و در بین همهی مذاهب رایج اسلامی، اگر قطعهای از خاک اسلامی به وسیلهی دشمنان اسلام جدا شود و حاکمیت دشمنان اسلام بر آن قطعه بهوجود آمد، همه باید وظیفهی خودشان را مجاهدت و تلاش برای بازگرداندن آن قطعه به سرزمین اسلامی بدانند...جهت دوم این است که اساساً تشکیل دولت یهودی- یا به تعبیر درستتر دولت صهیونیست- در این منطقه از دنیای اسلام، با یک هدف بلند مدت استکباری به وجود آمد. اصلاً به وجود آوردن این دولت در این نقطهی حساس که تقریباً قلب دنیای اسلام است- یعنی قسمت غرب اسلامی را که آفریقاست، به شرق اسلامی که همین خاورمیانه و آسیا و مشرق است، متصل میکند و یک سهراهی است بین آسیا و آفریقا و اروپا- برای خاطر این بود که در بلند مدت، تداوم سلطهی استعمارگران آن روز بر دنیای اسلام باقی بماند.[۸]
در واقع انقلاب اسلامی ایران نقطه عطفی برای بیداری اسلامی در سطح منطقه و حرکت ملتها و گروههای اسلامی برای مقابله با صهیونیزم و استعمار بود که توانست صحنه تحولات خاورمیانه را دگرگون سازد. مارین زونیس استاد دانشگاه میشیگان میگوید: انقلاب اسلامی بزرگترین منبع الهام دهنده برای جنبشهای سیاسی و اسلامی در خاورمیانه و جهان بوده است.[۹]
انقلاب اسلامی و رهبران آن برای همگانی و سراسری کردن مبارزه با صهیونیسم و تشکیل جبههای واحد در برابر رژیم جعلی صهیونیستی، قضیه فلسطین را یک قضیه اسلامی و نه عربی خواندند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در این خصوص فرمودند:« بعد از انقلاب اسلامی دو اتفاق مهم افتاد. یکی اینکه نهضت فلسطین که یک نهضت غیردینی بود به یک نهضت اسلامی تبدیل شد و مقاومت اسلامی بهوجود آمد و رنگ اسلامی گرفت و ثانیاً انتفاضه شکل گرفت».[۱۰]
فتحی شقاقی دبیر کل جنبش جهاد اسلامی در باره تأثیر انقلاب اسلامی بر مسأله فلسطین و تغییر ایدئولوژی مبارزه آن گفته است:
«اشغالگری، ناامیدی و یأس ناشی از سیاستهای اعراب و تجربیات مبارزاتی در طول ۷۰ سال مقاومت و جهاد پیگیر را نمیتوان به عنوان علل کافی برای خیزش دوباره فلسطینیان در پوشش اسلامی آن دانست. سرزمینهای اشغالی شاهد یک حرکت بزرگ و عظیم بیداری اسلامی، به عنوان بخشی از نهضت اسلامی گسترش یافته در منطقه بود که با قیام و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران آغاز شد. بدین ترتیب اسلام ثابت کرد که قادر به حرکت مردم و انقلاب و به دست آوردن پیروزی و تأسیس جمهوری اسلامی است. از همینرو، همانطور که امام خمینی به زندگی ایرانیان معنا و مفهوم بخشید، به میلیونها انسان مسلمان و مستضعف نیز امید بخشید و مسلمانان فلسطین نیز احساس کردند که میتوان اسرائیل را از میان برد.[۱۱]
ورود حماس در فلسطین و حزب الله در لبنان، با الگوگیری از اسلام و ملت ایران و با تفکر اسلامی به عرصه مبارزات فلسطین، باعث شکلگیری، رشد و قدرتیابی گروههای مبارز اسلامی شد و با تأسیس جنبش جهاد اسلامی، مبارزهی مبارزان فلسطینی چهره دیگر به خود گرفت و به تعبیر شیخ اسعد تمیمی از رهبران فلسطینی: «تا پیش از انقلاب اسلامی ایران، اسلام هنوز وارد عرصه نبرد نشده بود. انقلاب ایران، این واقعیت اصیل که «اسلام راه حل و جهاد وسیله اصلی است» را به سرزمین فلسطینی وارد کرد».[۱۲]
شهید فتحی شقاقی، رهبر سابق سازمان جهاد اسلامی فلسطین میگوید:
این انقلاب به ما فهماند که پیروزی ما درگرو پیروی از راه امام خمینی(ره) است. از همینرو، ناگهان در و دیوار مساجد سرزمینهای اشغالی بهویژه مسجدالاقصی با تصاویر حضرت امام تزیین شد. امروز نیز شاهد هستیم که آیتالله خامنهای همان مشی امام را ادامه میدهند.[۱۳] وی بعدها کتاب «امام خمینی، راهحل اسلامی و جایگزین» را منتشر کرد و اعلام نمود: همانگونه که امام راحل به زندگی ایرانیها معنا بخشید، به زندگی ما در فلسطین نیز چنین مفهومی بخشید.[۱۴]
علیرغم مخالفت غرب با انقلاب اسلامی ایران، این انقلاب امید مسلمانان منطقه خصوصاً مبارزین فلسطین شد. روش مبارزه انقلابیون، ابزار مبارزه انقلابیون، ایدئولوژی ایستادگی، نهراسیدن ازمرگ و شهادت، رهبری دینی و نتیجهگیری انقلابیون، مولفههای اساسی انقلاب اسلامی بود که توجه بسیاری از انقلابیون جهان را به خود معطوف ساخت. علاوه بر آن، مواضع صریح، شفاف و فارغ از دیپلماسی حاکم بر روابط بینالملل رهبران انقلاب اسلامی، ضمن آن آنکه جذاب و مولد بود؛ تأثیر قابل ملاحظهای بر مواضع جسورانه جریانهای اسلامگرا داشت. درواقع انقلاب اسلامی قدرت و توان نهفته در جانهای مسلمانان را بیدار کرد و آنان را باورانید که به رغم وجود دو تفکر لیبرالیسم غرب و سوسیالیسم شرق، که جهان را بین خود تقسیم کرده بودند، اسلام منادی دیگری است که میتواند هم جهان را از دوقطبی رها سازد و هم راهی نو که آلوده به ظلم و ستم نیست سر راه بشریت خصوصا مسلمانان قرار دهد. امام خمینی(ره) احیاگر قرن معاصر و بنیانگذار انقلاب اسلامی در اینباره چنین میگویند: ما معادله جهانی و معیارهای اجتماعی و سیاسیای که تا به حال به واسطه آن تمام مسائل جهان سنجیده میشده است را شکستهایم، ما خود چارچوب جدیدی ساختهایم که در آن عدل را ملاک دفاع و ظلم را ملاک حمله گرفتهایم، از هر عدل دفاع میکنیم و بر هر ظلمی میتازیم ما این سنگ بنا را خواهیم گذاشت.[۱۵]
بنابراین راهبرد نه شرقی نه غربی امام خمینی و ایستادن بر سر آن، که انقلاب اسلامی ثمره آن است؛ به بازتولید روح اسقلالخواهی و خیزش علیه تحقیر هویتی و فرهنگی که دامنگیر جهان اسلام شده بود، انجامید و آنها را به پیکر نیمه جان جهان اسلام بازگرداند و همین مولفهها از عوامل شکلگیری جریان مقاومت در لبنان و فلسطین شد. مرحوم فتحی شقاقی رهبر شهید جهاد اسلامی فلسطین درباره الهامبخشی انقلاب اسلام ایران میگوید:
«تأثیر انقلاب اسلامی به رهبری امام فقید(ره) در فلسطین قویتر از هر مکان دیگری بود؛ زیرا مسلمانان فلسطین تحت اشغال وحشیانه صهیونیستها ناامیدتر و فروپاشیدهتر از تمامی ملل مسلمان بودند. امام آمد تا به آنها امید بدهد و تأکید کند که دگربار امت میتواند با الهامگیری به پا خیزد. اسلام میتواند پیروز شود و حکومت خود را برقرار سازد».[۱۶]
وی در جای دیگر گفته است:
«هیچ چیز به اندازه انقلاب ایران، نتوانست ملت فلسطین را به هیجان در آورد، احساسات آنان را برانگیزد و امید را در دل آنها زنده کند. ما با پیروزی انقلاب به خود آمدیم و دریافتیم که آمریکا و اسرائیل نیز قابل شکست هستند. ما فهمیدیم که با الهام از دین اسلام میتوانیم معجزه کنیم، از اینرو در فلسطین به انقلاب اسلامی به دیده تقدیر مینگرند و امام خمینی را از رهبران جاوید تاریخ میدانند».[۱۷]
بنابراین انقلاب اسلامی در سطح منطقه خاورمیانه و کشورهای اسلامی با تغییر رویکرد مسأله فلسطین از عربی به اسلامی باعث ایجاد «بیداری اسلامی» در مننطقه خاورمیانه شد و نفوذ و سلطه غرب را با چالش جدی مواجه ساخت و هویت اسلامی روزافزون در این کشورها، افول قدرت آمریکا و سلطه صهیونیسم را موجب شد و پیآمد افول آنها، احیای مسأله فلسطین را به دنبال داشت.
نمادسازی برای مسأله فلسطین
جمهوری اسلامی ایران برای احیا و زنده نگهداشتن فلسطین در سطح داخلی و جهانی، اقداماتی انجام داده است که در ادامه میخوانیم:
الف. جهانیسازی مسأله فلسطین با اعلام روز جهانی قدس
حضرت امام خمینی(ره)، مسأله فلسطین را بخشی از انقلاب اسلامی و از آرمانهای آن میدانست. فلذا در اولین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی که چریکهای فلسطینی حضور پردامنهای در ایران داشتند، یاسر عرفات رئیس ساف نخستین فرد بلند پایهای بود که از ایران دیدار کرد. در پایان این دیدار عرفات اعلام کرد آیتالله خمینی به او گفته است تا انقلاب فلسطین پیروز نشود انقلاب اسلامی ایران نیز ناتمام است.[۱۸] چنانکه ملت ایران بدون پیروزی در قضیهی فلسطین، پیروزی خود را ناقص میشمرد.
امام خمینی به منظور جهانی و جاودانی شدن مسله قدس و فلسطین، آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را به عنوان "روز جهانی قدس" اعلام نموده و فلسطین را "پاره تن اسلام»" خواندند. ایشان در ۱۶ مرداد ۵۸ مطابق با ۱۳ رمضان ۱۳۹۹ پس از بمباران جنوب لبنان توسط نیروهای دفاعی رژیم صهیونیستی، طی پیامی که خطاب به مسلمین ایران و جهان صادر کردند. از مسلمانان جهان خواستند تا آخرین جمعه ماه رمضان را به عنوان "روز قدس" انتخاب کنند. در بخشی از این پیام آمده بود «من در طی این سالیان دراز، خطر اسرائیل غاصب را گوشزد مسلمین نمودم، که اکنون این روزها به حملات وحشیانه خود به برادران و خواهران فلسطینی شدت بخشیده است، و به ویژه در جنوب لبنان به قصد نابودی مبارزان فلسطینی، پیاپی خانه و کاشانه ایشان را بمباران میکند. من از عموم مسلمانان جهان و دولتهای اسلامی میخواهم که برای کوتاه کردن دست این غاصب و پشتیبانان آن به هم بپیوندند. و جمیع مسلمانان جهان و دولتهای مسلمانان جهان را دعوت میکنم آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را که از ایام قدر است، و میتواند تعیین کننده سرنوشت مردم فلسطین نیز باشد، به عنوان «روز قدس» انتخاب، و طی مراسمی همبستگی بین المللی مسلمانان را در حمایت از حقوق قانونی مردم مسلمان اعلام نمایند».[۱۹]
با اعلام روز قدس هم امیدها برای شکلگیری جبهه متحدی از کشورهای انقلابی برای حمایت از جنبش فلسطین پدید آمد و هم مسألهی فلسطین چهرهای جهانی و بینالمللی به خود گرفت. به گونهای که کشورهای عربی از جمهوری اسلامی دعوت کردند تا عضو ناظر جلسات جبهه پایداری عرب شود. در این دوره میتوان نشانههایی از ناکامی اسرائیل نسبت به فلسطین و سایر کشورهای عربی مشاهده کرد.
میتوان گفت پشتیبانیهای حضرت امام به عنوان رهبر جهان تشیع از طرح مسأله فلسطین همچنین اعلام آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به عنوان روز قدس از سوی ایشان و نیز طرح فلسطین در مجامع بینالمللی و تأکید بر آن در پیامهای حج و مراسم روز قدس، اقداماتی بود که باعث احیای نام فلسطین در صحنه بینالمللی شد. رهبر معظم انقلاب در خصوص هدف از اشغال فلسطین و تدبیر امام امت برای ناکام کردن آن فرمودند:
«استعمارگران از وقتی فلسطین را اشغال کردند، هدفشان این بود که نام و یاد فلسطین را به فراموشی بسپرند؛ اصلاً مردم دنیا و نسلهای بعدی فراموش کنند که روزی یک سرزمینی در دنیا بوده است، یک کشوری بوده است به نام فلسطین. هدفشان این بود... هدف آنها این بود که نقشهی فلسطین و ملتی به نام فلسطین را بکلی از جغرافیای دنیای اسلام حذف و محو کنند. همهی تلاش خودشان را در طول این بیش از شصت سالِ تمام که از این فاجعهی بزرگ میگذرد، بر این کار متمرکز کردند. اما امام بزرگوار ما با تدبیر خودش نگذاشت و با اعلام چنین روزی( روز جهانی قدس) فلسطین را در وجدانهای بشری بیدار نگهداشت و همهی فریادها را علیه صهیونیزم متمرکز ساخت و ما هر سال شاهد استقبال فراوان و گستردهی مسلمانان در این مراسم هستیم.[۲۰]
ایشان روز قدس را یکی از برجستهترین یادگارهای امام عزیز و نشانهی دلبستگی انقلاب و ملت ایران به ماجرای قدس شریف و ماجرای فلسطین دانسته که به برکت روز قدس هر سال در دنیا زنده نگه داشته میشود. و علیرغم تلاش خیلی از حکومتها و خیلی از سیاستها که میخواستند، مسألهی فلسطین فراموش شود؛ جمهوری اسلامی با تلاشها و ایستادگی در مقابلهی این سیاست خباثتآلود نگذاشت مسألهی فلسطین بتدریج به زاویه کشیده شده و فراموش شود.[۲۱]
از آن روز به بعد، حضور پرشور مردم کشورهای اسلامی در راهپیماییهای روز قدس باعث زنده ماندن نام فلسطین و مشروعیتبخشی به مبارزات آنان شده است.
ب. زنده نگهداشتن یاد شهدای فلسطین
یکی دیگر از اقدامات جمهوری اسلامی ایران برای احیای فلسطین و حمایت از جریان مبارزه، تغییر نام برخی از خیابانها به نام مبارزان فلسطینی است. یکی از اولین اقدامات تغییر نام خیابانها به نفع جبهه فلسطین را میتوان بعد از تعطیل کردن سفارت اسرائیل و گشایش سفارت فلسطین مشاهده نمود. درپی این اقدام خیابان کاخ که مرکز نمایندگی اسرائیل درآن بود، به خیابان فلسطین تغییر نام یافت. همچنین در ادامه این حرکت و برای زنده نگهداشتن یاد شهدای فلسطین وجریان مبارزه، نام برخی از خیابانها و میادین شهرهای ایران به نام شهدای فلسطین نامگذاری شد. از جمله میتوان به خیابان شهید فتحی شقاقی یا شهید محمد الدوره اشاره کرد. همچنین نصب مجسمه نوجوان سنگانداز فلسطینی که خود نمایانگر مبارزات انتفاضه است در میدان فلسطین حاکی از زنده نگهداشتن خط و مشی مبارزه به حمایت از مردم فلسطین است.
چالش با رژیم صهیونیستی در عرصه دیپلماسی و بین المللی
نظام جمهوری اسلامی ایران به برکت انقلاب اسلامی برای احیای مسألهی فلسطین در عرصه دیپلماسی و بینالمللی نیز بدون توجه به جبههی سازشکار عربی و فشارهای جهان سلطه، به چالش و رویاویی با رژیم صهیونیستی اقداماتی نموده است:
الف. گشایش سفارت فلسطین
رابطه ایران و اسرائیل به دلایل متعدد دارای فراز و فرودهایی بوده و از پیچدگی خاص برخوردار بوده است.
شکلگیری دولت اسرائیل در سال ۱۹۴۸ به عنوان فاجعهای برای جهان اسلام و عرب تلقی میشود. ایران با اهداف اولیهی شکلگیری اسرائیل مخالف بوده و به برنامههای سازمان ملل برای جداسازی اعراب و اسرائیل رأی منفی داده بود. همچنین، طرح جداسازی فلسطین که توسط مجمع عمومی سازمان ملل در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ به تصویب رسیده بود، با مخالفت ایران همراه بوده است. اما بعد از شکلگیری دولت اسرائیل، روابط دو کشور بهبود مییابد و دو کشور طرح اتحاد استراتژیک را فراهم میآورند و بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ توسعهی قابل توجهی پیدا میکند.[۲۲] .
در سال ۱۳۲۷/۱۹۴۹م به دنبال شکست اعراب در جنگ با اسراییل، در محافل سیاسی ایران، حتی وزارت امور خارجه، آرام آرام مسئله شناسایی دولت اسرائیل مورد توجه قرارگرفت. با شکست اعراب در مقابل نیروهای اسرائیلی ازیک سو و شناسایی اسرائیل توسط دولت ترکیه و انگلستان از سوی دیگر، دولتهای عرب تلاش وسیعی را آغاز کردند تا از تحقق شایعه احتمال شناسایی اسراییل توسط ایران ممانعت به عمل آورند، اما مقامات ایران، شناسایی اسرائیل را گامی در برخورداری از کمک های مالی و اقتصادی «اصل چهارترومن » و جلب حمایت کنگره آمریکا می دانستند و به راحتی نمی توانستند از شناسایی اسرائیل چشم پوشی کنند، ولی هنگامی که مسئله شناسایی دولت یهود، در دستور کار و بررسی های وزارت امورخارجه ایران قرار داشت، دولت ایران به منظور حفظ روابط دوستانه با کشورهای عرب، به عضویت اسرائیل درسازمان ملل متحد رأی مخالف داد. بالاخره در چهاردهم اسفند ماه ۱۳۲۸ (پنجم مارس ۱۹۵۰) موضوع شناسایی اسرائیل در کابینه دولت محمد ساعد مراغهای مطرح شد و به اتفاق آراء مورد تصویب قرار گرفت و در ۲۳ اسفند همان سال به صورت دو فاکتور[۲۳] این کشور را به رسمیت شاخت و در بیت المقدس سرکنسولگری دایر نمود.
طبیعی بود که شناسایی اسرائیل از سوی دولت ایران با واکنش منفی مردم و محافل و شخصیت های ملی و روحانی روبرو شود. مخالفت مردم با ایجاد کشور اسرائیل مسأله تازهای نبود بلکه سالها بود که مردم و جامعه دینی مخالفت خود را با تأسیس کشور اسرائیل و شناسایی این کشور توسط سازمانها و کشورهای مختلف به شدیدترین نحوی ابراز کرده بودند. شدیدترین بیانات و اعتراضات را آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی ابراز داشت. وی در خطابهها و بیانات خود تقسیم فلسطین توسط سازمان ملل متحد را امری بنا حق دانسته بر این مسأله تأکید میورزید که در حالیکه حتی جنگهای صلیبی نتوانست «خاک مقدس را که وطن حقیقی مسلمین و اعراب است از چنگ مسلمین به در آورد، حال زبونی، ذلت، فلاکت و بیچارگی مسلمین به جایی رسیده که یک عده یهودی قاچاقچی بیوطن که مطرود جمیع بلاد عالم میباشند، به زور دول بزرگ در آنجا مسکن گزیدهاند». فلسطین با حمایت یهودیان مهاجر آلمانی و امریکایی و فرانسوی تأسیس شده. مبارزه با یهودیان امری واجب است، چرا که یهودیان اقتصاد دنیا را به دست گرفتهاند؛ اینان بیعاطفه هستند؛ تمام کوششان صرف پول میشود؛ کلیه قاچاقها را اینها میکنند. بدین خاطر وظیفه هر مسلمانی است که به مبارزه با دولت جدیدالتأسیس اسرائیل بپردازد. «ما ایرانیان کار به دولت نداریم». حتما اگر دولت اقدام به شناسایی اسراییل کند، ایرانیان مسلمان بنا به تکلیفی که دارند قیام خواهند کرد و بدین منظور تشکیلاتی را برای مبارزه با یهودیان اسرائیلی به وجود آوردهایم».
به رغم اینکه اسراییل آماج اصلی نهضت ملی کردن نفت نبود، در عین حال این نهضت منافع اسرائیل را مورد تهدید جدی قرار داد، و در ۱۵ تیر ۱۳۳۰ دکتر مصدق با عنایت به اصل موازنه منفی و با توجه به اعتراضات مردم و برخی از نمایندگان مجلس، شناسایی دو فاکتوری اسرائیل را پس گرفت و طی اعلامیهای قطع رابطه با دولت اسراییل را به اطلاع عموم رساند.
در دوران حاکمیت پهلوی دوم، سازمان اطلاعاتی اسراییل (موساد) پس از سازمانهای امریکا، شوروی و انگلستان فعالترین شبکه اطلاعاتی در ایران بود و در تأسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) نقش تعیین کنندهای داشت. اسرائیل در ایران سه پایگاه برون مرزی در خوزستان، ایلام و کردستان داشت؛ با رؤسا و مأموران اصلی ساواک روابط صمیمانه داشت. کلیه اطلاعات لازم از کشورهای عربی، از جمله عراق، کویت، امارات، سوریه و عربستان از این سه پایگاه جمع آوری میشد. پایگاههای اسراییلی تا سال ۱۳۴۶ در ایران به فعالیتهای جاسوسی خود ادامه دادند. در این سال این پایگاهها تعطیل و پرسنل آن به اسرائیل منتقل شدند. با این حال فعالیت سازمان اطلاعاتی اسراییل در ایران ادامه یافت و مخصوصا ایران و اسراییل اطلاعات مهمی در مورد جهان عرب و مخالفان حکومت های خود مبادله می کردند. سازمان اطلاعات و امنیت ایران در دو دهه ۴۰ و ۵۰ تعداد زیادی از مأموران و افسران عالی رتبه را برای فراگیری شگردهای جاسوسی و کسب اطلاع به اسرائیل اعزام کرده بود. مأموران ساواک در حومه جنوبی تل آویو به فراگیری آموزش های اطلاعاتی مشغول بودند[۲۴].
به دلیل تمایل ایالات متحده امریکا به هماهنگ کردن ارتش های ایران و اسراییل پای نظامیان اسراییلی به ایران باز شد و هر روز که از عمر روابط دو کشور میگذشت، همکاریهای نظامی متقابل بیشتر میشد؛ به طوری که این همکاریها منجر به انعقاد یک رشته قراردادها و ملاقاتهای دو جانبه در بالاترین سطح فرماندهان نظامی بین دو کشور گردید[۲۵].
دو واقعه تاریخی، داخلی و دیگری منطقهای سبب شد که از اواخر سال ۱۳۵۶ روابط ایران و اسرائیل وارد مرحله جدیدی شود و در نهایت به قطع کامل روابط بینجامد. مسافرت انورسادات به بیت المقدس در ۲۸ آبان ۱۳۵۶ (۱۹ نوامبر ۱۹۷۷) و آغاز مذاکرات صلح این کشور با اسراییل با میانجیگری آمریکا، که منجر به امضای موافقت نامه کمپ دیوید در ۲۶ شهریور ۱۳۵۷ (۱۷ سپتامبر ۱۹۷۸) گردید، هر چند از نظر دولت مردان ایرانی مثبت ارزیابی میشد، ولی باعث شد افکار عمومی مخصوصا محافل و شخصیتهای مذهبی و در رأس آنها امام خمینی (ره) با موضع گیری منفی، دولت ایران را شدیداً تحت فشار قرار دهند تا در روابط خود با اسراییل تجدید نظر کند. از سوی دیگر اوج گیری نهضت انقلابی شدیداً ضد رژیم، ضد امریکایی و ضد اسراییلی ایران روز به روز به بیثباتی سیاسی کمک کرد و ضعف و ناکارآمدی دستگاه حکومتی و شخص شاه را به نمایش گذاشت. توجه نخبگان سیاسی حاکم به امور داخلی و تلاش آنها در جهت سامان دادن به اوضاع داخلی، آنها را از توجه به روابط خارجی از جمله با اسراییل باز داشته بود، مخصوصا در تابستان و پاییز ۱۳۵۷ که شاه با تصمیم گیریهای ضد و نقیض در حل بحران، در حال تشدید سیاسی کاملاً ناتوان شده بود، دیگر امیدی به بازگشت به دوران حسن نیت و همبستگی بین ایران و اسراییل وجود نداشت.[۲۶]
با فروپاشی رژیم سلطنتی و پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷، انقلاب اسلامی ایران مبارزه با اسرائیل به عنوان یک رژیم غاصب را در دستور کار خود قرار داد و سفارت اسراییل را تعطیل و همزمان در اختیار فلسطینیها قرار داد. دیپلماتهای اسراییلی در سفارت آمریکا خود را مخفی ساختند و سرانجام هفت روز بعد همراه با اتباع امریکایی با یک هواپیمای مسافربری پان امریکن ایران را ترک کردند. و بدین ترتیب ۲۵ سال همکاری بین اسرائیل و رژیم پهلوی پایان یافت.[۲۷] بسته شدن سفارت اسرائیل و در مقابل گشایش سفارت فلسطین در همان مکان، اقدامی بود که در همان نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی، خط انقلاب را بیش از پیش نمایان کرد و نشان داد که فلسطین مهمترین مسأله نظام جمهوری اسلامی است.
ب. بسیج ملتهای مسلمان به دفاع از آرمان فلسطین و تقبیح مراوده با رژیم صهیونیستی
رویکرد ایران بعد از انقلاب اسلامی نشان داد که در روابط بینالمللی همواره طرفدار مظلومان خواهد بود. اهمیت این مسأله به حدی بوده و هست که جمهوری اسلامی در سیاست خارجی، خود را متعهد به دفاع از حقوق همه مسلمانان جهان و حمایت از مبارزه حقطلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان میداند.[۲۸]
مبتنی بر همین تفکر، امام خمینی در همان دوران اول پیروزی انقلاب اسلامی، سیاست منطقهای چند بُعدی که بر چهار اصل[۲۹] استوار بود را بر مبنای محکومیت اسرائیل مورد پیگیری قرار دادند. اهداف عمدهی این اصول اعلامی در راستای سیاست منطقهای جمهوری اسلامی و حمایت از فلسطین بود. یکی از این اصول، ابراز «مخالفتهای شعاری بسیار جدی با کشور اسرائیل» بود. و دیگری همکاری با جبههی پایداری عرب که متشکل از کشورهای الجزایر، عراق ، لیبی، یمن جنوبی، سوریه و سازمان آزادیبخش فلسطین بودند و مخالفت با کشورهای میانهرو و به تعبیر امام راحل خائن بود؛ که مصر به خاطر پیشگامی در روند سازش با اسرائیل کشور میانه رو محسوب میگردید. مصر با اقدامات و ابتکارات خود نقش انشعابگر در بین کشورهای عربی را بازی کرد و این امر منجر به فروپاشی ائتلاف و اتحاد عربی شد. نماد این امر روند مذاکرات صلح و قرارداد کمپدیوید هست که از سوی کشورهای عربی مورد اعتراض قرار گرفت.
در کنار اعلام سیاستهای منطقهای، جمهوری اسلامی ایران ۳ ماه پس از پیروزی انقلاب و ۹ سال بعد از بازگشایی مجدد مناسبات تهران و قاهره درپی موضع ضد صهیونیستی خود و در واکنش به انعقاد قرارداد کمپ دیوید به وسیله مصر و برای زنده نگه داشتن مشعل مبارزه در فلسطین و حمایت از مردم فلسطین روابط دیپلماتیک خود را با مصر به عنوان بزرگترین کشور جهان عرب قطع کرد. حضرت امام در نامهای به ابراهیم یزدی وزیر خارجه دولت موقت چنین مرقوم فرمودند: جناب آقای دکتر ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه، با در نظرگرفتن پیمان خائنانه مصر و اسرائیل و اطاعت بیچون و چرای دولت مصر از آمریکا و صهیونیسم، دولت موقت جمهوری اسلامی ایران قطع روابط دیپلماتیک خود را با دولت مصر بنماید.[۳۰]
به دنبال دستور امام روابط دیپلماتیک بین دو کشور مهم و تأثیر گذار در قضیهی فلسطین، قطع شد.
ج. حمایت و تقویت جریانهای فلسطینی معارض با رژیم صهیونیستی
بر اساس یک تقسیمبندی، گروههای مبارز فلسطینی از دو گروه غیر مذهبی و اسلامی تشکیل یافتهاند. مهمترین اعضای تشکیل دهنده گروههای غیر مذهبی عبارتند از: «جنبش فتح، جبههی آزادی خلق برای آزادی فلسطین، جبههی خلق برای آزادی فلسطین (فرماندهی کل)، جبههی دموکراتیک خلق برای آزادی فلسطین و گروه صاعقه میباشند.
گروههای اسلامی نیز متشکل از جنبش جهاد اسلامی فلسطین و جنبش مقاومت اسلامی فلسطین«حماس» میباشند که پس از انقلاب اسلامی شکل گرفتهاند
جنبش جهاد اسلامی- این جنبش در سال ۱۹۸۰ فعالیت خود را آغاز کرد و بنیانگذار آن «فتحی ابراهیم شقاقی» و «شیخ عبدالعزیز العوده» بودند. اساساً انقلاب اسلامی ایران و مواضع آن تأثیر زیادی روی این جنبش داشته است. سیاست این جنبش مبارزه مسلحانه تا نابودی اسرائیل است و با تلفیق دیدگاه دو جریان حاکم فلسطین، یعنی ساف که معتقد به «مبارزه بدون اسلام» و اخوانالمسلمین معتقد به «اسلام بدون مبارزه» بود راه جدیدی در پیش گرفت و ملیگرایی و مبارزه در راه آزادی وطن را با اسلامخواهی درآمیخت و لذا مقبولیت بیشتری در میان مردم فلسطین به دست آورد. به عقیده دکتر رمضان عبدالله رهبر جنبش جهاد اسلامی، این جنبش پس از فتح و حماس سومین نیروی مبارز در عرصه فلسطین است و به گفته مقامات اسرائیل جهاد اسلامی، جنبشی است که صخره انتفاضه را برسر آنها فرود آورد. نقش این جنبش در انتفاضه اول پررنگ بود.
جنبش مقاومت اسلامی«حماس» - این جنبش پس از شروع انتفاضه در سال۱۹۸۷ با صدور اعلامیهای خود را یکی از جناحهای اخوانالمسلمین معرفی کرد. رهبر معنوی حماس «شیخ احمد یاسین» روحانی متنفذ فلسطینی بود که پس از تحمل سالها زندان در اسرائیل و آزادی توسط اسرائیلیها ترور شد. حماس نیز مثل جهاد اسلامی معتقد به مبارزه مسلحانه با رژیم اسرائیل و آزادی سراسر فلسطین از اشغالگری است و عملیات جهادی زیادی علیه این رژیم انجام داده است. و امروزه بزرگترین گروه مبارز فلسطینی به شمار میرود».[۳۱]
جمهوری اسلامی دفاع همه جانبه از سرزمین فلسطین و آزادسازی آن از اشغال رژیم صهیونیستی و کمک به مجاهدین مبارز را وظیفه همه آزادگان و بشردوستان جهان بهویژه ملتها و دولتهای اسلامی دانسته و از هر طریق ممکن بر آن اصرار کرده است. رهبر معظم انقلاب فرمودند: همهی ما وظیفه داریم از مردم فلسطین حمایت مادی و معنوی کنیم... همه مسلمین موظفند در این جهاد شرکت جسته و کمکهای مالی و سیاسی و نظامی و اطلاعاتی و تجهیزاتی را به سوی آنان سرازیر کنند.[۳۲]
علیرغم آنکه گروههای فلسطینی دارای دو رویهی اسلامی و غیرمذهبی اعم از گروههای ناسیونالیستی و غیر آن بودند، انقلاب اسلامی بر اساس دفاع از آرمان فلسطین ابتدا از همه گروهها در مبارزه با رژیم غاصب حمایت کرد ولی بعد از تغییر رویکرد بعضی گروههااز مبارزه به سازش، جمهوری اسلامی ایران با تفکیک گروههای جهادی از گروههای سازشکار، از گروههایی از مبارزین فلسطین حمایت کرد و میکند که در راستای هدف آرمانی آن یعنی آزادسازی کل سرزمین فلسطین است. بر این اساس از گروههایی حمایت میکند که هم در هدف و هم در روشهای دستیابی به آن، در مسیر آزادی سرزمین فلسیطین باشد.« کمک به فلسطین، یعنی کمک به عناصری که دارند مبارزه میکنند. کمک به فلسطین، معنایش این نیست که به عناصر سازشکاری که دلشان برای فلسطین نسوخته، بلکه دلشان برای منافع شخصی خودشان سوخته، کمک کنند. آن سازمانی مورد قبول است و نماینده واقعی مردم فلسطین است که در راه آرمان فلسطین مبارزه بکند، نه آن سازمانی که برود آزمان فلسطین را بفروشد و بر سر آن معامله کند.[۳۳]
ملت مظلوم فلسطین، از همان هنگامی که کشورشان با تبانی و توافق کشورهای استعمارگر، تحت قیمومیت و سلطه انگلیس قرار گرفت، بردرد و رنج آنان افزوده می شد. زیرا از یک سو رژیم صهیونیستی با خشونت، تجاوز، ترور، جنایت و دیپلماسی پنهان و آشکارخود در صحنه های جهانی و منطقهای سعی در تحکیم سلطه خود بر فلسطین اشغالی و کسب موقعیت برتر در منطه داشت، و از سوی دیگر، برخی از کشورهای عربی، به ویژه مصر، به سوی سازش با رژیم صهیونیستی و فراموش کردن تاریخ و تمدن و مبارزات ملت فلسطین گام برداشتند.
حمایت ایران از گروههای جهادی فلسطین از جمله جهاد اسلامی فلسطین و حماس، تشکیل کمیته حمایت از انقلاب اسلامی فلسطین، برگزاری اولین کنفرانس حمایت از مردم فلسطین در سال ۱۳۷۰ در پاسخ به شکلگیری کنفرانس مادرید و دومین کنفرانس حمایت از مردم فلسطین در سال ۱۳۸۰ در راه حمایت از انتفاضه مردم فلسطین از دیگر اقدامات حمایتی ایران بوده است. این در حالی است که با وجود محدودیتهای فراوانی که قدرتهای جهانی به دلیل سیاستهای ایران درباره فلسطین، اسرائیل و روند صلح خاورمیانه در این مدت بر ایران اعمال کردند، ایران حاضر به بازگشت از مواضع خود در حمایت از مبارزات مردم فلسطین و کسب برخی منافع مقطعی نشده است.[۳۴]
د. مقابله با اقدامات مشروعیت ساز رژیم صهیونیستی در مجامع جهانی
حمایت بیدریغ و مستمر قدرتهای جهانی به ویژه آمریکا از رژیم صهیونیستی، در مجامع گوناگون جهانی، بهخصوص در سازمان ملل متحد، و نیز نشستن برخی از کشورهای عربی پشت میز مذاکره با اسرائیل، سبب شد تا به مرور زمان، رژیم صهیونیستی از انزوای سیاسی در صحنه جهانی و بین الملی و نیز تحریمهای سازمان ملل خارج شود. سقوط کمونیسم در اروپای شرقی و فروپاشی اردوگاه شرق که تا دیروز از حامیان حقوق فلسطینیان بود، و نیز برهم خوردن توازن قوا به نفع غرب که از حامیان اسرائیل بود، موجب شد تا در کشورهای کمونیستی و سوسیالیستی که از زیر چتر شوروی رها شده بودند، برای رهایی از مشکلات داخلی و معضلات اقتصادی که از نظام کمونیستی به آنها ارث رسیده بود، به برقراری روابط دیپلماتیک با اسرائیل روی آورند. لهستان، مجارستان و چک اسلواکی، در ابتدا، و سپس بلغارستان، پس از ۲۳ سال قطع رابطه با اسرائیل، مجددا روابط سیاسی خود را با این رژیم از سر گرفتند.[۳۵]
این رویدادها به دنبال فروپاشی بلوک شرق و روی آوری آنها به سوی برقراری روابط دیپلماتیک با رژیم صهیونیستی، به قدری در صحنه داخلی و جبهه مبارزاتی فلسطینیان تاثیرمنفی گذاشت که برخی گروه های عضو جنبش مقاومت فلسطین نتوانستند نگرانی و موضع انفعالی و ناامیدانه خود را پنهان کنند.
حوادث و رویدادهای مذکور و چندین مسئله مشابه دیگر در صحنه جهانی و بین الملی، نه تنها فلسطینیان را به باز پس گیری سرزمینشان از دست رژیم اشغالگر قدس امیدوار نکرد، بلکه به تقویت اسرائیل نیز کمک، و رویای چند ساله آنها را نقش بر آب کرد. فلسطینیان نتوانستد با کمک مجامع بینالمللی و قدرتهای جهانی، از جمله سازمان ملل متحد،حتی به کوچکترین خواسته خود که طرح تقسیم فلسطین بود، دست یابند.
از جمله آرمانهای انقلاب اسلامی که توسط معمار الهی انقلاب اسلامی طراحی گردید، زیر سوال بردن مشروعیت رژیم جعلی صهیونیستی بود. حضرت امام معتقد بود که به وجود آورندگان رژیم غاصب صهیونیستی میکوشند به سادگی از بحث مشروعیت وجود اسرائیل گذشته و در آینده به حدود و ثغور آن خواهند پرداخت. فلذا با توجه به این خطر بزرگ، تنها راه مداوای مشکل را محو کامل و بیچون و چرای رژیم غاصب صهیونیستی میدانست.«یک همچو جرثومهی فسادی را شما باید به اتفاق خودتان از بین بردارید. اگر از بین برندارید، این یک ماده سرطانی است که سرایت میکند به جاهای دیگر.»[۳۶]
انقلاب اسلامی با طرح این دیدگاه که قضیهی فلسطین یک قضیه اسلامی است و نه صرفا عربی، با قرار دادن فلسطین در کانون توجه جهان اسلام، برای اولین بار مرزبندی جدیدی را میان جهان اسلام و رژیم جعلی صهیونیستی ایجاد کرد. این امر نه تنها جبهه واحدی از امت اسلامی را در برابر دولت اشغالگر قدس تشکیل داد، بلکه دیوار محکمی که سران رژزیم صهیونیستی در ورای معاهده ننگین کمپ دیوید در سال ۱۹۷۹ برای خارج کردن خود از معادله امنیتی منطقه و همچنین خروج از انزوای سیاسی کشیده بودند، را به یکباره فرو ریخت.[۳۷] فلذا با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، یکباره مسئله فلسطین و جنایتهای ددمنشانه رژیم جعلی صهیونیستی در اشغال سرزمین ملت فلسطین مورد توجه جهانیان قرار گرفت. پیام و دیدگاه انقلاب اسلامی که ظلم و ستم صهیونیسم و مظلومیت ملت فلسطین را بیش از پیش برجسته میکرد، حساسیت افکار عمومی جهان را بر رژیم صهیونیستی و مناقشه فلسطین افزایش داد، به طوری که موجودیت جعلی رژیم صهیونیستی و آرمانهای صهیونیسم از نگاه افکار عمومی و محافل سیاسی جهان مورد تشکیک و تردید قرار گرفت.
حضرت امام خمینی (ره) نگرش طرد جویانهای نسبت به رژیم جعلی صهیونیستی اقامه داشتند، به طوری که از این رژیم جعلی صهیونیستی به عنوان "غده سرطانی منطقه" نام بردند[۳۸]
دیدگاههای انقلاب اسلامی در مبارزه با صهیونیسم و وجود جعلی غده سرطانی در منطقه و پیکره جهان اسلام، بسیاری از ایدهها و طرحهای سران صهیونسیتی را که در طول سالها با برنامهریزی هدفمند(از بُعد نظامی گرفته تا بُعد اقتصادی)دنبال میشد - که پیامد اصلی آن مشروعیتسازی رژیم جعلی صهیونیستی در خاورمیانه و روند سازش دُوَل عربی سازشکار با اسرائیل بود- به یکباره بر باد داد. دراین راستا"جیمی کارتر" رییس جمهور اسبق ایالات متحده اظهار داشت: «انقلاب اسلامی ایران، تمام نتایج مذاکرات"کمپ دیوید"را برباد داد.»[۳۹]
بنابراین، میتوان گفت که پیروزی انقلاب اسلامی موقعیت و ماهیت دولت جعلی صهیونیستی در خاورمیانه و تلاشهای مذبوحانه سران صهیونیستی در مشروعیت سازی بین المللی این رژیم را مورد تشکیک قرار داد و به مخاطره انداخت.[۴۰]
پیآمد این تشکیک و اصرار بر راهبرد مشروعیتزدایی از رژیم جعلی اسرائیل، اولاً، فرویختن باور افسانهای شکستناپذیری اسرائیل و ثانیاً، قرار گرفتن این رژیم در سراشیبی سقوط است. از اینرو پس از شروع موج سوم بیداری اسلامی در کشورهای عربی منطقه در سال ۲۰۱۸ میلادی، یکی از رژیمهایی که از موج بیداری اسلامی و قیامهای مردم در کشورهای عربی منطقه به شدت متاثرشد و در پی کاهش آثار منفی آن برخود برآمد، رژیم صهیونیستی است. این رژیم طی چند دهه اخیر با ایجاد ارتباط وثیق با سران وحکمرانان مستبد عرب تلاش نموده منافع خود را تامین نماید. اما شروع خیزشها که ناشی از بیداری اسلامی است سبب شد تا این رژیم به تکاپو افتد و به دنبال راهکارهایی با هدف حفظ جایگاه سابق خویش برآید. سال ۱۳۸۹(آوریل)مرکز مطالعات امنیت ملی اسرائیل - INNS-در گزارش۲۷۲صفحهای خود با استناد به آنچه درمنطقه میگذرد، نتیجه گرفت که: «اسرائیل روی قوس نزولی خود قرار گرفته و سقوطی ناخواسته را تجربه می کند.»[۴۱]
در این گزارش به نفوذ ایران در منطقه (الگوگرفتن ملت های مسلمان از انقلاب اسلامی ایران)به عنوان یکی از اصلی ترین عوامل اشاره شده است که اسرائیل روی قوس نزولی به سقوط تهدید میکند. پس از ارایه این گزارش به موساد، نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل به عصبانیت گفت:« خمینی و خامنهای در مرزهای اسرائیل اردو زده اند.»
نتایاهو در روزنامه اسرائیلی هاآرتص میگوید: «خمینی از همه طرف اسرائیل را محاصره کرده است.»
"واف گالانت" فرمانده سابق ارتش اسرائیل نیز اظهار داشت:
«موج بیداری خاورمیانه، آینده اسرائیل را به خطر انداخته است.» [۴۲]
به این ترتیب، مسلمانان فلسطین، با بهره گیری از انقلاب اسلامی ایران، مصمم شدند تا با اعتقاد به اسلام و برخورداری از روحیهی انقلابی، مرحله جدیدی را برای مبارزات رهایی بخش خود ترسیم کنند. آنها درک کردند که دامنه انقلاب اسلامی به یک محدودهی جغرافیایی منحصر نیست، و شعاع آن فراتر رفته است و به زودی تمام دنیای اسلام را را از مرحله ذلت و خواری و خضوع در مقابل استکبار و عوامل دست نشاندهاش، به مدارج پیروزی و رهایی و استقلال میرساند.
چند سال پس از شروع انتقاضه فلسطین، رژیم صهیونیستی، علی رغم اقدامات سرکوبگرانه که علیه ملت مسلمان فلسطین انجام داد، در تنگنای بزرگی قرار گرفت که خارج شدن از آن برایش امری محال شد. بعضی از تحلیلگران سیاسی اعتقاد داشتند که حوادث دسامبر۱۹۸۷میلادی، "انتفاضه"، ابتدا دوره جدیدی برای ساکنان عرب منطقه اشغالی فلسطین، رژیم صهیونیستی و آمریکاست، که طی چند دهه پس از تشکیل اسرائیل بیسابقه بوده، وبرای اولین بار، اساس و بنیان رژیم صهیونیستی را در معرض خطر جدی قرار داده است.
زئیو شعف، یکی از روزنامه نگاران و تحلیلگران نظامی اسرائیل معتقد است:
«این قیام چه بسا مشکلترین جنگ بر ضد اسرائیل بوده است، که به جنگ فرسایشی تبدیل خواهد شد. در صورتیکه نتوان در نهایت به مذاکره با فلسطینیها دست یافت، نه تنها ممکن نیست با پایان دادن به آشوب ها- انتفاضه- پیروزی به دست آید، بلکه حرکتهای بعدی فلسطینیها شدیدتر و بدتر از قبل خواهد بود و طبیعتا به دنبال آن کشورهای عربی به دوره جنگ جدیدی برضد اسرائیل کشیده خواهند شد».
برخی دیگر اعتقاد داشتند: «قیام کنندگان فلسطینی که حرکت خود را با پرتاب سنگ و آتش زدن لاستیکهای اتومبیلها شروع کردند، در نهایت به جنگ در کرانه باختری و نوار غزه روی میآورند که در این صورت، هفته پس ازهفته و ماه پس از ماه، میکشیم و کشته میشویم.»[۴۳]
شکل جدید مبارزه مردم فلسطین، پایههای اصلی رژیم صهیونیستی و همچنین بعضی رژیمهای مرتجع عربی را مورد تهدید قرار داد، و حامیان این دولت را به تحرک واداشت، تا با کشاندن عربها به میز مذاکره و صلح با اسرائیل، خطر روحیه انقلابی گسترش یافته در منطقه را که امتداد طبیعی انتفاضه است، به تعویق اندازند و یا آن را تحت کنترل خود درآورند. به ویژه آمریکا، به عنوان رأس هرم و سردمدار جریان مبارزه با اسلام گرایی در منطقه و حامی اصلی رژیم صهیونیستی در جهان، تلاش و سیعی به منظور جلوگیری از عمیق تر شدن بُعد اسلامی قضیه فلسطین و به سازش کشانیدن فلسطینیها و کسب موافقت درباره طرح صلح خاورمیانه آغاز کرد. آمریکا در این زمینه با کمک رژیم صهیونیستی کوشید تا مسأله فلسطین را که به صورت بحران و مسأله هم در جهان اسلام مطرح است، در تنگترین دایره حل کند، تا فرصت و امکان کافی برای ادامه و اجرای سیاست تجاوزکارانه خود در منطقه داشته باشد.
اما انتفاضه فلسطین که بدون هیچ وابستگی گروهی با سازماندهی قبلی جریانهای سیاسی مقاومت وابسته به دولتهای عربی، و با الهام از انقلاب اسلامی ایران به منصه ظهور رسید تقریبا تمامی جریانهای سیاسی فلسطینی از جمله ساف را که رهبرد مذاکره و سازش با اسرائیل را در پیش گرفته بود، غافلگیرکرد.
مبارزه جدید مردم فلسطین در قالب انتفاضه، پایههای اصلی رژیم صهیونیستی و نیز برخی رژیمهای مرتجع عربی را مورد تهدید قرار داد و آمریکا نیز به عنوان رأس هرم و سردمدار جریان مبارزه با اسلامگرایی در منطقه و حامی اصلی رژیم صهیونیستی در جهان، تلاش وسیعی به منظور جلوگیری از انتفاضه و عمیقتر شدن بُعد اسلامی قضیه فلسطین به سازش کشاندن فلسطینیان و کسب موافقت آنها درباره طرح صلح خاورمیانه آغاز کرده بود. آمریکا در این زمینه با کمک رژیم صهیونیستی کوشید تا مسئله فلسطین را که به صورت بحران و مسئله مهم در جهان اسلام مطرح شده بود، در تنگ ترین دایره حل کند. به همین لحاظ درکنار مذاکرات چند جانبهای که رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی داشت، مذاکرات سری و دوجانبه آن با ساف نیز در دستور کار این رژیم قرار گرفت. آمریکا کشورهای عربی را فراخور مواضعشان، با اعطای کمکهای اقتصادی یا تهدید و تخویف، میتواند به صلح با اسرائیل راضی کند. ولی تنها عاملی که در کنترل آنها نیست قیام مردمی انتفاضه و گروههای جهادی مثل حماس و جهاد اسلامی است. انقلاب اسلامی با ممانعت از ورود این گروهها به سازش با اسرائیل و عدم شناسایی سازمان ساف به عنوان نماینده واقعی مردم فلسطین نگذاشته این رژیم مشروعیت جهانی کسب کند.
نتیجه گیری
مبتنی بر یافتههای تحقیقی این مقاله- البته حصری نیست- مهمترین مؤلفههایی که انقلاب اسلامی با ابتکار خود و طرح و پیگیری آنها نگذاشته است مسأله فلسطین فراموش شود و آن را به عنوان اولین و مهمترین مسأله جهان اسلام احیا کند و مشعل آن را فروزان نگه دارد، تغییر ماهیت و رویکرد قضیه فلسطین از عربی و قومی بودن آن به عقیدتی و اسلامی بودن، اعلام روز جهانی قدس، جمایت از گروههای جهادی فلسطین، طرح سیاستهای منطقهای علیه اسرائیل و تخریب تلاشهای مشروعیتساز رژیم هیونیستی و... میباشد.
جمهوری اسلامی اسلامی ایران با درک درست از قضیه فلسطین و اهداف تشکیل رژیم غاصب اسرائیل، با اقدامات خود نگذاشته است، مسألهی فلسطین و آرمان آن به بوته فراموشی سپرده شود و با اعلام اینکه عمدهترین خطری که اکنون نهضت فلسطین را تهدید میکند روند مذاکرات صلح با اسرائیل است، با تفکیک راه خود از جریان سازش و حمایت از جبههی مقاومت در منطقه و گروههای جهادی در فلسطین اشغالی و ایجاد مانع در راه به ثمر رسیدن چنین سازش و صلحی است. چرا که نتیجهی حداکثری سازش، اعطای خودگردانی به فلیسطینیان در کرانه باختری و نوار غزه است که اسرائیل به کرات نشان داده است به آن هم پایبند نیست. پیآمد این مسأله پایان آرمان فلسطین و اشغال تمام سرزمین مقدس فلسطین و فراموشی آن خواهد بود.
روشن نگه داشتن مشعل مبارزه در فلسطین مساوی است با به خطر افتادن امنیت رژیم صهیونیستی. و از آنجا که اسرائیل در حال حاضر تنها به امنیت خود و فرونشاندن قیام فلسطینیان میاندیشد و راه آن را در صلح و ایجاد خودگردانی برای آنها میداند؛ در حقیقت نقطه ضعف اسرائیل همینجا نهفته است؛ گروههای فلسطینی باید از همین نقطه ضعف استفاده کنند و با ابراز مخالفت با هرگونه صلحی با اسرائیل از تمام ابزارهای خود در داخل فلسطین و در دنیای خارج در راه ایجاد موج مخالفت با صلح بهره گیرند. چرا که نفس عدم صلح با اسرائیل باعث ایجاد ناامیدی ساکنان آن خواهد شد.
در این میان کشورهای اسلامی و عربی نیز باید از هر فرصتی در سطح منطقه و جهان از انتفاضه حمایت کنند و بر اسرائیل فشار مضاعف وارد کنند. البته گروههای مبارز در کنار فعالیتهای نظامی و عملیاتی باید با فعالیتهای سیاسی و معرفی مواضع خود برای جهانیان اتهاماتی مانند تروریسم و غیره را از خود بزدایند و حمایت افکار و وجدان عمومی جهانیان را به خود جلب نمایند.
منابع
[۱] . مجید صفا تاج، موج اول بیداری اسلامی پس از انقلاب اسلامی ج۳، تهران، آفاق روشن بیداری،۱۳۹۴، ص۱۷۴.
[۲][۲] . سعید صلح میرزایی، فلسطین از منظر مقام معظم رهبری، تهران: انتشارات انقلاب اسلامی، ۱۳۹۰، ص۲۹.
[۳] . مجید صفا تاج، نهضت فلسطین، چالشها و راهبردها، آینده پیشرو، تهران، آفاق روشن بیداری، ۱۳۹۶، ص۲۲.
[۴] . ماهنامه هدایت ، آذر ۱۳۸۱، ش۱۷.
[۵] . صحیفه امام، ج۳، ص۲.
[۶] . حمید پارسانیا، حدیث پیمانه، قم: نشر معارف، ۱۳۸۹، ص ۳۵۳-۳۵۴.
[۷] . حدیث ولایت،( مجموعه رهنمودهای مقام معظم رهبری) تهران ، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۵، ج۴، ص۲۷۵.
[۸] . سعید صلح میرزایی، همان، صص۵۴-۵۵.
[۹] .روزنامه رسالت، ۱۷/۱۱/۱۳۷۹.
[۱۰] . سعید صلح میرزایی، فلسطین از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی، ص۷۷.
[۱۱] . مجید صفا تاج، بیداری اسلامی،ج۳، ص۱۷۸، به نقل از فتحی شقاقی(جهاد اسلامی ، امام خمینی، شیعه و سنی، مسأله فلسطین، ترجمه سید هادی خسزوشاهی، ، تهران ،اطلاعات ۱۳۷۵)
[۱۲] . محسن مجرد، تأثیر انقلاب اسلامی بر سیاست بینالملل، تهران ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،۱۳۸۶،ص۱۶۴
[۱۳] . علی اکبر مرتضایی، امام خمینی در حدیث دیگران، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران،۱۳۷۸،ص۳۱.
[۱۴] . هفته نامه صبح صادق،۲/۸/ ۱۳۶۳، ص۱۴.
[۱۴] . علی اکبر مرتضایی، امام خمینی در حدیث دیگران، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران،۱۳۷۸،ص۳۱.
[۱۵] .صحیفه امام،ج۱۱، ص۱۶۰.
[۱۶] .مجید صفا تاج، نهضت بیداری اسلامی، ص۹۷.
[۱۷] . همان، ص
[۱۸] جمیله کدیور، رویارویی انقلاب اسلامی ایران و آمریکا, تهران: انتشارات اطلاعات،۱۳۷۴، ص۹۵.
[۱۹] . همان، ج۹، ص۲۶۷.
[۲۰] . سعید صلح میرزایی، فلسطین از منظر رهبر معظم انقلاب، صص۲۴۴ و ۲۵۵.
[۲۱] . همان، ص۲۵۶.
[۲۲] . انوشیروان احتشامی، سیاست خارجی ایران دز دوران سازندگی، تهران، مزکز اسناد انقلاب اسلامی، ص۶۷.
[۲۳] . اقدامی است که-به موجب آن، یک کشور و یا حکومت نو استقلال ، به عنوان یک کشور مستقل ، که قادر به اداره و اعمال موثر قدرت در قلمرو تحت کنترل خود میباشد، به رسمیت شناخته میشود؛ ولی این شناسائی، هیچ گونه الزام و تعهٌد بینالمللی، در پی ندارد. شناسایی دوفاکتو مناسبات دیپلماتیک کامل، به دنبال ندارد و نمایندگان اعزامی سیاسی، فاقد مصونیٌت سیاسی میباشند
[۲۴] . ۱ نجاری راد تقی، همکاری ساواک و موساد، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، زمستان ۱۳۸۱.
[۲۵] . انوشیروان احتشامی، سیاست خارجی ایران در دوران سازندگی اقتصاد، دفاع و امنیت، ترجمه ابراهیم متقی و زهره پوستینچی، تهران:انتشارات مرکز انقلاب اسلامی، چاپ اول ۱۳۷۸، ص۸۴
[۲۶] . ۲ ازغندی علیرضا، روابط خارجی ایران(۱۳۲۰ ۱۳۵۷)، تهران: نشر قومس، ۱۳۷۶
[۲۷] . عبدالرضا هوشنگ مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی ۱۳۵۷-۱۳۰۰، تهران: انتشارات البرز، چ سوم، ص۴۸۵.
[۲۸]. اصول ۱۵۲ و ۱۵۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (اصل یکصد و پنجاه و دوم: سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هر گونه سلطه جویی و سلطه پذیری، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت های سلطه گر و روابط صلح آمیز متقابل با دول غیر محارب استوار است.
اصل یکصد و پنجاه و چهارم: جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود می داند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان می شناسد. بنا بر این در عین خودداری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر، از مبارزه حق طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت می کند.
[۲۹] . این چهار عبارت بودند از: ۱. همکاری و مشارکت نزدیک با اعضای مشخصی از جبههی پایداری عرب ۲. ایجاد رابطه اصولی و عملگرایانه با ترکیه و پاکستان بر اساس احترام متقابل ۳. مخالفت با مواضع و گرایشهای حاکمین عرب خلیج فارس و گروه اعراب میانهرو ۴. مخالفتهای شعاری بسیار جدی با اسرائیل. (انوشیروان احتشامی، سیاست خارجی ایران در دوران سازندگی اقتصاد، دفاع و امنیت، ترجمه ابراهیم متقی و زهره پوستینچی، تهران:انتشارات مرکز انقلاب اسلامی، چاپ اول ۱۳۷۸، ص۷۴..
[۳۰] . صحیفه امام، ج ۷، ص۱۶۸.
[۳۱] .راهبردهای رژیم صهیونیستی در برخورد با مقاومت اسلامی، گروه پژوهش موسس مطالعات اندیشه سازان نور، تهران، ۱۳۹۱. صص۲۹- ۳۷ (با تلخیص).
[۳۲] . سعید صلح میرزایی، همان، ص۲۶۵.
[۳۳] . همان، ص۲۶۵ و ۲۶۶.
[۳۴] . فلسطین؛ نگاه ایرانی: مجموعه مقالات، موسسه تحقیقات و توسعه علوم ااسانی، ۱۳۸۶، ص۳۰۸.
[۳۵] . مجید صفا تاج، نهضت فلسطین، چالشها و راهبردها،آینده پیشرو، ص۲۷.
[۳۶] . صحیفه امام، ج ۱۵، ص۵۱۹.
[۳۷] .مجید صفا تاج، سهر انقلاب اسلامی، تهران، آفاق روشن بیداری، ۱۳۹۴، ص ۲۴۵.
[۳۸] . صحیفه امام ج ۱۶، ص۳۷.
[۳۹] . همان، ص ۲۴۶.
[۴۰] . مجید زادبود، کیهان، ۲۰/۱۱/۱۳۸۸،ص۱۲
[۴۱] . صفاتاج، آغازی برای یک پایان، ص۲۳۵.
[۴۲] . همان، ص۲۳۴.