مستندات قرآنی بیانیه گام دوم انقلاب در تمدن­ سازی نوین اسلامی

 
رحیم ابوالحسینی[۱]
چکیده
بیانیه گام دوم انقلاب یکی از ارزشمندترین مکتوبات تاریخ چهل ساله انقلاب اسلامی ایران است. در این بیانیه به همه­ی آنچه یک جامعه متمدن اسلامی نیاز دارد، اشاره شده است. ایمان، علم، جهاد، اخلاق، عدالت، عقلانیت، اقتصاد، رسانه و روابط بین­الملل، از شاخصه­های مهم تحقق «تمدن نوین اسلامی» هستند که تمدن­سازی آنها در این بیانیه بیشتر بر دوش جوانان گذاشته شده است. در واقع سرفصل­ها و نکاتی که در این بیانیه آمده همگی ناظر به تحقق تمدن نوین اسلامی است، که در اینجا به مهم­ترین آن­ها اشاره خواهد شد.
در این پژوهش کوتاه بر آنیم تنها مبانی و مستندات قرآنی بیانیه گام دوم انقلاب را استخراج و تحلیل کنیم، و دلیل انحصار، آن است که بیانیه مذکور، سرشار از اشارات قرآنی است و دیگر نوبت به مستندات روایی یا عقلانی نمی­رسد. از این­رو به دلیل پرهیز از گسترش مطالب، به ناچار آن را منحصر در مستندات قرآنی نمودیم که وجه مشترک بین همه مذاهب اسلامی است. امیدواریم در این نوشته کوتاه، چیزی از محتوای بیانیه کاسته نگردد.
کلیدواژه ها: تمدن، تمدن نوین اسلامی.
 
مقدمه
شکل­گیری تمدن نوین اسلامی، یک هدف بسیار بزرگ است که رسیدن به آن نیازمند جهادی بی­وقفه است. چشم انداز مطلوب جامعه مهدوی، هنگامی به واقعیت خواهد پیوست که شاخصه­های تمدن نوین اسلامی به نحو کامل، در آن تجلی پیدا کند. دین اسلام پس از آغاز بعثت پیامبر اعظم(ص)، تمدنی بسیار پیشرفته را پایه­گذاری کرد که تمدن­های دیگر را تحت الشعاع قرار داد. در این راستا نزول آیات وحی و احکام ناب آن، گواه جاوید پیامبر شد تا اجتماع جاهلِ آن روزگار را به سوی تمدنی اصیل سوق دهد. اندیشه ناب محمد(ص) که بر پایه تفکر و عقلانیت استوار بود، موجب بیداری فطرت­ها گردید و چنان نفوذی در عصر رسالت پیدا کرد که همه رسومات جاهلانه را باطل یا اصلاح نمود و مردم را با معنویت و ایمان به خدای واقعی نزدیک نمود.
اما به رغم همه­ی پیشرفت­هایی که در صدر اسلام حاصل گشت، بدخواهان و دنیاپرستانی بودند که مردم را از ورود به این تمدن بزرگ باز داشتند و راه مقابله با آن را در پیش گرفتند. از این­رو دروازه این تمدن بزرگ هرچند تماماً بسته نشد اما موجب کند شدن تحقق برنامه­های آن گردید. از یک­سو دولت­های به ظاهر مسلمان روی کار آمدند و حیات طیبه جامعه نبوی را به حالت نیمه­جان درآوردند. و از سوی دیگر دولت­های کفر، در صدد رویارویی با این تمدن بزرگ برآمدند و اندک اندک با گسترش سیطره استعماری غرب، همواره سرمایه­های فرهنگی و معنوی اسلام را به تاراج بردند. بی­تردید اساسی­ترین عامل انحطاط و انحراف کشورهای اسلامی در سبک زندگی، فاصله گرفتن و دور نگه داشتن جوامع اسلامی از جهان­بینی توحیدی و تعالیم اسلام بود.
در سده­های اخیر با کوشش­های عالمان و مصلحان دینی، به تدریج موجی از بیداری اسلامی و گرایش به قرآن و آموزه­های اسلام شکل گرفت و منشأ حرکت­های فکری، اجتماعی و سیاسی گردید. در این میان انقلاب اسلامی ایران نقطه اوج این حرکت­ها بود و توانست ساختار سلطه جهانی را به لرزه در آورد و نویدبخش تجدید حیات دوباره اسلام و مسلمانان گردد.
اکنون پس از گذشت چهل سال از انقلاب شکوهمند ایران به دست توانای امام خمینی(ره) و خلف صالحش حضرت آیت­الله خامنه­ای، جهان شاهد تمدن­سازی بی­نظیری از اسلام هست که موجب رعب و وحشت استکبار و سلطه­جویان شرق و غرب گشته است. اینک ایران با داشتن رهبری شجاع و مصلحی بی­نظیر، کشتی انقلاب را با نشاطی مضاعف هدایت می­کند و آزادی­خواهان جهان را به سوی این کشتی فرا می­خوانَد. بیانیه گام دوم، که در سنین چهل سالگی انقلاب صادر شده است یکی از همان هدایت­های مصلحانه­ای است که سرشار از مبانی اصیل قرآنی و تجلی­بخش جامعه نبوی و حیات مهدوی است که مقاله حاضر در صدد تبیین و تحلیل آن است.
 
مفهوم تمدن (Civilization) و تمدن نوین اسلامی
مدنیت و تربیت­پذیری یک جامعه را تمدن می­نامند. (حییم، ۱۹۹۵م، ص۱۱۷) این واژه در فرهنگنامه­های فارسی به معنای شهرنشینی و همکاری­های لازم در جامعه شهری تعریف شده است. (دهخدا، ۱۳۷۷ش، ذیل واژه تمدن؛ عمید، ۱۳۸۹ش، ج۱ص۵۳۰) نظم اجتماعی در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اخلاقی و شکوفایی معرفت، از تعاریف دیگر تمدن، معرفی شده است. (ویل دورانت، ۱۳۳۱ش، ج۱ص۱۹)
واژه تمدن در عربی معادل «الحضارة» است و ابن خلدون در تعریف آن گفته است:
«إن الحضارة هی أحوال عادیة زائدة علی الضروري من أحوال العمران. إن الحضارة غایة العمران و نهایة عمره و أنها مؤذنة بفساده»[۲]. (ابن خلدون، ۱۹۶۰م، ج۱ص۶۵۶)
اما منظور از «تمدن نوین اسلامی» علاوه بر شاخصه­هایی که در «تمدن کهن اسلامی» همچون: ایمان، معرفت، جهاد، عدالت و اخلاق وجود دارد، شاخصه­هایی مانند: عقلانیت، اقتصاد، رسانه و روابط بین­الملل نیز دخیل هستند، و هنگامی که این شاخصه­ها به طور صحیح در جامعه عینیت پیدا کنند، تمدن نوین اسلامی که همان جامعه مهدوی است تحقق پیدا خواهد کرد. اینجاست که در بیانیه گام دوم انقلاب، خطاب به جوانان می­خوانیم:
«دهه‌های آینده دهه‌های شما است و شمایید که باید کارآزموده و پُرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید و آن را هرچه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنا فداه) است، نزدیک کنید». (متن بیانیه گام دوم، ۲۲بهمن ۱۳۹۷ش)
 
شاخصه­های تمدن نوین اسلامی در بیانیه گام دوم
مراد از شاخصه­های تمدن نوین اسلامی، عناوینی نظیر: ایمان، معرفت، جهاد، عدالت، اخلاق، عقلانیت، اقتصاد، رسانه و روابط بین­الملل هستند.
در نگاه رهبر معظم انقلاب، شاخصه­های تمدن نوین اسلامی در استمرار حرکت انقلاب اسلامی، نقش اساسی داشته و شرط لازم برای تحقق آن به شمار می­آیند. از این­رو در متن بیانیه به شاخصه­های مذکور اشارات صریح شده است. در بخشی از بیانیه در تأکید بر «ایمان» و «معرفت اسلامی» آمده است:
«ثانیاً: هیچ تجربه‌ی پیشینی و راه طی شده‌ای در برابر ما وجود نداشت. بدیهی است که قیام‌های مارکسیستی و امثال آن نمی­توانست برای انقلابی که از متن ایمان و معرفت اسلامی پدید آمده است، الگو محسوب شود. انقلابیون اسلامی بدون سرمشق و تجربه آغاز کردند و ترکیب جمهوریّت و اسلامیّت و ابزار‌های تشکیل و پیشرفت آن، جز با هدایت الهی و قلب نورانی و اندیشه‌ی بزرگ امام خمینی، به دست نیامد؛ و این نخستین درخشش انقلاب بود». (متن بیانیه گام دوم، ۲۲بهمن ۱۳۹۷ش)
همچنین تأکید بر«جهاد» که بیش از همه در این بیانیه تکرار شده، جز به معنای آن نیست که این کلیدواژه نقش اساسی در تحقق جامعه مهدوی و موفقیت جمهوری اسلامی ایران ایفاء کرده است. لذا در فرازی از بیانیه فرموده است:
«اینک در آغاز فصل جدیدی از زندگی جمهوری اسلامی، این بنده‌ی ناچیز مایلم با جوانان عزیزم، نسلی که پا به میدان عمل میگذارد تا بخش دیگری از جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ را آغاز کند، سخن بگویم. سخن اوّل درباره‌ی گذشته است». (بیانیه گام دوم انقلاب، همان)
همچنین در باره «عدالت» نیز با تأکید تمام فرموده­اند:
«عدالت در صدر هدف‌های اوّلیّه‌ی همه‌ی بعثت‌های الهی است و در جمهوری اسلامی نیز دارای همان شأن و جایگاه است؛ این، کلمه‌ای مقدّس در همه‌ی زمان‌ها و سرزمین‌ها است و به صورت کامل، جز در حکومت حضرت ولیّ‌عصر (ارواحنافداه) میسّر نخواهد شد». (همان)
در باره «اخلاق» نیز همین تأکید وجود دارد:
«آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری، هیچ یک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دوره‌ای بدرخشد و در دوره‌ای دیگر افول کند. هرگز نمی­توان مردمی را تصوّر کرد که از این چشم‌انداز‌های مبارک دل‌زده شوند». (همان)
در باره عقلانیت و خرد جمعی فرموده­اند:
«عزّت، عقلانیّت، برادری، هیچ یک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دوره‌ای بدرخشد و در دوره‌ای دیگر افول کند. هرگز نمی­توان مردمی را تصوّر کرد که از این چشم‌انداز‌های مبارک دل‌زده شوند». (همان)
«مدیران کارآمد و پُرانگیزه و خردمند می­توانند با فعّال کردن و بهره‌گیری از آن، درآمد‌های ملّی را با جهشی نمایان افزایش داده و کشور را ثروتمند و بی‌نیاز و به معنی واقعی دارای اعتماد به نفس کنند». (همان)
اقتصاد نیز یکی دیگر از شاخصه­های تمدن نوین اسلامی است که در بیانیه گام دوم، بر آن تأکید شده است:
«اقتصاد یک نقطه‌ی کلیدیِ تعیین‌کننده است. اقتصاد قوی، نقطه‌ی قوّت و عامل مهمّ سلطه‌ناپذیری و نفوذناپذیری کشور است و اقتصاد ضعیف، نقطه‌ی ضعف و زمینه ساز نفوذ و سلطه و دخالت دشمنان است». (همان)
در باره رسانه و تأثیرات آن فرموده­اند:
«در طول این چهل سال -و اکنون مانند همیشه- سیاست تبلیغی و رسانه‌ای دشمن و فعّال‌ترین برنامه‌های آن، مأیوس‌سازی مردم و حتّی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبر‌های دروغ، تحلیل‌های مغرضانه، وارونه نشان دادن واقعیّتها، پنهان کردن جلوه‌های امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسّنات بزرگ، برنامه‌ی همیشگی هزاران رسانه‌ی صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملّت ایران است». (همان)
«ابزار‌های رسانه‌ای پیشرفته و فراگیر، امکان بسیار خطرناکی در اختیار کانون‌های ضدّ معنویّت و ضدّ اخلاق نهاده است». (همان)
در خصوص روابط بین­الملل نیز شبیه مطالب فوق ذکر شده است:
«عزّت ملّی، روابط خارجی، مرزبندی با دشمن: این هر سه، شاخه‌هایی از اصلِ عزّت، حکمت و مصلحت در روابط بین‌المللی‌اند». (همان)
 
مستندات قرآنی تمدن نوین اسلامی در بیانیه گام دوم
اکنون وقت آن رسیده تا مستندات قرآنیِ شاخصه­های تمدن اسلامی را در بیاینه گام دوم تبیین کنیم. شاخصه­ها دو نوع هستند:
الف. شاخصه­های تمدن کهن اسلامی (ایمان به خدا، معرفت، جهاد، عدالت و اخلاق)
ب. شاخصه­های تمدن نوین اسلامی (عقلانیت، اقتصاد، رسانه و روابط بین­الملل)
تقسیم شاخصه­ها به این دو نوع(اکبری، بی­تا، شماره۵)، به معنی آن نیست که شاخصه­های نوع اول ارتباطی با نوع دوم ندارند. در واقع به لحاظ این­که شاخصه­های نوع دوم از قسم اول سیراب می­شود، همه­ی آنها در ذیل تمدن نوین اسلامی قرار می­گیرند. به عبارت دیگر شاخصه­هایی که در جامعه نبوی وجود دارد ارتباط تنگاتنگی با شاخصه­های جامعه مهدوی دارد. بنابراین برای تحقق تمدن نوین اسلامی، تمام شاخصه­های یادشده از هر دو قسم را باید لحاظ کرد. از این­رو در ادامه بحث، ضرورتی برای حفظ این تقسیم نمی­بینیم، بلکه صرفاً سخن از تمدن نوین اسلامی است که همه­ی شاخصه­ها را در خود جمع نموده است.
 

  1. ایمان به خدا و توحید

اما نخستین شاخصه تمدن نوین اسلامی «ایمان به خدا و توحید» است. قرآن در این باره می­فرماید:
«شهد الله أنه لا إله إلا هو والملائكة وأولوا العلم قائماً بالقسط لا إله إلا هو العزيز الحكيم»[۳] (آل عمران(۳): ۱۸)
مهم­ترین شعار پیامبران الهی، وحدانیت و توحید بوده است. (نحل (۱۶): ۳۶) [۴]، و خداوند بیشترین هزینه را برای معرفی خود انجام داده است. در این باره آیات پرشماری در قرآن آمده است که ذکر آن­ها خارج از ظرفیت این مقاله است.[۵] اما تحلیل همه­ی آنها این است که باور افراد جامعه در ایمان به خدا، آنان را در یک نقطه گرد هم می­آورد و در چنین فرصتی ساختن جامعه متمدن یا تمدن­سازی یک جامعه، به سهولت اتفاق خواهد افتاد، زیرا تمام ظرفیت­های ذهنی و مادی افراد جامعه به یک سو سوق داده خواهد شد.
در بیانیه گام دوم نیز به این موضوع اشاره شده است:
«به هیچ بهانه‌ای از ارزشهایش که بحمدالله با ایمان دینی مردم آمیخته است، فاصله نمیگیرد». (بیانیه گام دوم، پیشین)
«مهم‌ترین ظرفیّت امیدبخش کشور، نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی است». (بیانیه گام دوم، پیشین)
«این مبارزه نیازمند انسان‌هایی با ایمان و جهادگر، و منیع‌الطّبع با دستانی پاک و دل‌هایی نورانی است». (بیانیه گام دوم، پیشین)
 

  1. معرفت

دومین شاخصه تمدن نوین اسلامی «معرفت» است. منظور از معرفت که پس از ایمان به خدا قرار دارد، آن است که باور انسان به خداوند نباید کورکورانه باشد، بلکه باید ناشی از حسی قریب و سرشار از نشانه­ها و ادله قانع­کننده باشد، هرچند ممکن است شناخت مذکور دارای شدت و ضعف باشد. در جامعه متمدن اسلامی، انسان­های با معرفت و همراه با شناخت کافی زندگی می­کنند، و معارف غیر اسلامی چون قانع کننده نیستند محکوم به بطلان هستند، و در بیانیه گام دوم به این معنا اشاره شده است:
«بدیهی است که قیام‌های مارکسیستی و امثال آن نمی­توانست برای انقلابی که از متن ایمان و معرفت اسلامی پدید آمده است، الگو محسوب شود». (بیانیه گام دوم، پیشین)
قرآن در جاهای متعدد ارزش معرفت را یادآوری می­کند:
«هل یستوی الذین یعلمون والذین لا یعلمون». (زمر(۳۹): ۹)[۶]
«وما يعلم تأويله إلا الله والراسخون في العلم يقولون آمنا به كل من عند ربنا وما يذكر إلا أولوا الالباب». (آل عمران(۳): ۷)[۷]
«والله أخرجكم من بطون أمهاتكم لا تعلمون شيئاً وجعل لكم السمع والابصار والافئدة لعلكم تشكرون». (نحل(۱۶): ۷۸)[۸]
«قل هل يستوي الاعمى والبصير أفلا تتفكرون». (انعام(۶): ۵۰)[۹]
«مثل الفريقين كالأعمى والأصم والبصير والسميع هل يستويان مثلاً أفلا تذكرون». (هود(۱۱): ۲۴)[۱۰]
تأکید قرآن در نابرابری عالم و جاهل، حاکی از جایگاه بلند معرفت در تمدن­سازی نوین اسلامی است. بدیهی است در این آیات منظور از تقابل میان علم و عدم علم، أعمی و بصیر، أصم و سمیع، تقابل میان انسان­های با معرفت و بی معرفت است. از همین­رو خداوند به پیامبرش امر می­کند که از درگاه الهی، افزایش علم و معرفت را طلب کند. (طه(۲۰): ۱۱۴)[۱۱]، و علمی که پیامبر از خداوند طلب می­کند همان معرفت و شناخت الهی است، که موجب خشوع و تواضع در برابر خداوند می­گردد. (اسراء (۱۷): ۱۰۷) [۱۲]
 

  1. جهاد در راه خدا

سومین شاخصه تمدن نوین اسلامی «جهاد در راه خدا» است. بسیاری از آیات قرآن، جهاد در راه خدا را به عنوان فریضه الهی (بقره(۲): ۲۱۶)[۱۳]، و مجاهدان در راه خدا را انسان­های برگزیده (حج (۲۲): ۷۸)[۱۴]، و برخوردار از اجر عظیم (نساء (۴): ۹۵)[۱۵]، و دارای عمل کافی (احزاب (۳۳): ۲۵)[۱۶] معرفی کرده است.
و در مقابل، فرار از جهاد را اطاعت از کافران (فرقان (۲۵): ۵۲)[۱۷]، انسان­های شبیه مرده (محمد (۴۷): ۲۰)[۱۸]، فاسق (توبه (۹): ۲۴)[۱۹]، و نابرابر با مجاهدان (نساء (۴): ۹۵)[۲۰] به شمار آورده است.
«وأعدوا لهم ما استطعتم من قوة ومن رباط الخيل ترهبون به عدو الله وعدوكم». (انفال (۸): ۶۰) [۲۱]
رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم، بیش از هر چیز جهاد را مورد تأکید قرار داده و به انواع جهاد اعم از نظامی، علمی و اخلاقی اشاره کرده است:
«پدران و مادران و همسران با احساس وظیفه‌ی دینی از عزیزان خود که به جبهه‌های گوناگون جهاد می‌شتافتند دل کندند و سپس، آنگاه که با پیکر خون‌آلود یا جسم آسیب‌دیده‌ی آنان روبه‌رو شدند، مصیبت را با شکر همراه کردند». (بیانیه گام دوم، پیشین)
«به‌پاخیزید و دشمن بدخواه و کینه‌توز را که از جهاد علمی شما بشدّت بیمناک است ناکام سازید». (بیانیه گام دوم، پیشین)
«ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشه‌ای‌ترین جهاد شما است». (بیانیه گام دوم، پیشین)
 

  1. عدالت

چهارمین شاخصه تمدن نوین اسلامی «عدالت» است. مفهوم عدل در برابر ظلم و خلاف جَور معنی شده است، لذا این مفهوم به معنای مساوات نیست، بلکه به معنی إنصاف نزدیک­تر است. عدالت اصطلاحاً قرار دادن چیزی در موضع اصلی­اش معنی شده است:
«وضع الشیء فی موضعه و إعطاء کل ذی حق حقه». (طباطبایی(۱۳۶۳ش)، ج۱۲ص۲۷۶؛ جوهری(۱۳۶۸ش)، ج۳ص۱۷۶۰)
در تمدن نوین اسلامی به لحاظ توسعه سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی، عدالت از جایگاه ویژه­ای برخوردار است، و این معنا در آیات بسیاری از قرآن آمده است. گاه آن را وظیفه­ی همه انبیاء (حدید(۵۷): ۲۵)[۲۲]، و گاه وظیفه خصوصی پیامبر اسلام (شوری(۴۲): ۱۵)[۲۳]، و زمانی آن را محبوب خداوند(حجرات(۴۹): ۹)[۲۴] معرفی می­کند.
در جامعه متمدن اسلامی به دلیل اینکه عدالت به تقوا نزدیکتر است(مائده(۵): ۸)[۲۵]، روح جامعه سرشار از عدالت­گستری است، تا آنجا که دشمنی با گروه یا حزبی، مانع از اجرای عدالت نمی­گردد. (مائده(۵): ۸)[۲۶]، و اساساً در فرهنگ قرآنی انسان عادل، با ستم­گر در یک طراز نمی­گنجند. (نحل(): ۷۶)[۲۷]
در واقع عدالت وجه باقی و چهره همیشگی اسلام ناب است و در طول تاریخ آنجا که حکومت واقعی اسلام برپا بوده است همچون حکومت رسول گرامی اسلام، و انقلاب اسلامی ایران، مفهوم عدالت از درخشش بی­نظیری برخوردار بوده است. این مفهوم در بیانیه گام دوم به خوبی تجلی یافته و برگرفته از همین مبنای قرآنی است:
«خامساً: کفّه‌ی عدالت را در تقسیم امکانات عمومی کشور سنگین کرد. نارضایتی این حقیر از کارکرد عدالت در کشور به دلیل آنکه این ارزش والا باید گوهر بی‌همتا بر تارک نظام جمهوری اسلامی باشد و هنوز نیست، نباید به این معنی گرفته شود که برای استقرار عدالت کار انجام نگرفته است. واقعیّت آن است که دستاورد‌های مبارزه با بی‌عدالتی در این چهار دهه، با هیچ دوره‌ی دیگر گذشته قابل مقایسه نیست. (بیانیه گام دوم، پیشین)[۲۸]
 

  1. اخلاق

پنجمین شاخصه تمدن نوین اسلامی «اخلاق» است. برخورداری از مکارم اخلاق در جامعه نبوی که تتمیم آن از وظایف اصلی پیامبر اسلام(ص) بوده است (بیهقی، ۱۴۲۴ق، ج۱۰ص۳۲۳)[۲۹]، از عناصر کلیدی تمدن نوین اسلامی است. در آیاتی از قرآن، نسبت به اخلاق و تزکیه نفوس تأکید شده است (بقره(۲):۱۲۹)؛ (آل عمران(۳):۱۶۴)؛ (جمعه(۶۲):۲)؛ به همین دلیل خداوند این منت را بر مؤمنین نهاد که در میان آنان پیامبری از جنس خودشان برگزیند که آیات خدا را بر آنان بخواند و آنها را پاک گرداند:
«لقد من الله على المؤمنين إذ بعث فيهم رسولاً من أنفسهم يتلو عليهم آياته ويزكيهم ويعلمهم الكتاب والحكمة وإن كانوا من قبل لفي ضلال مبين». (آل عمران(۳): ۱۶۴)
پس از ارسال رسولان الهی، قطعاً مظهر فضائلِ اخلاقیِ همه­ی پیامبران، رسول گرامی اسلام است، و با آمدن او نیکوترین و برجسته­ترین روحیات اخلاقی جامعه نبوی، تبلور یافته، و اینگونه جامعه متمدن اسلامی شکل گرفته است. از این­رو قرآن پیامبر اسلام را دارای خلقی عظیم معرفی کرده (قلم(۶۸): ۴)[۳۰]، و این خلق عظیم را از رحمت خداوند دانسته است. (آل عمران(۳): ۱۵۹)[۳۱]
در بیانیه گام دوم نیز رهبر معظم انقلاب، مسئله اخلاق را بر مبنای آیات یادشده، دنبال نموده و در مقاطع متعددی، اهمیت آن را متذکر شده است:
«آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری، هیچ یک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دوره‌ای بدرخشد و در دوره‌ای دیگر افول کند. هرگز نمی­توان مردمی را تصوّر کرد که از این چشم‌انداز‌های مبارک دل‌زده شوند. هرگاه دل‌زدگی پیش آمده، از روی‌گردانی مسئولان از این ارزش‌های دینی بوده است و نه از پایبندی به آن‌ها و کوشش برای تحقّق آنها». (بیانیه گام دوم، پیشین)
و در جای دیگر آن را نتیجه­ی رفتار و منش معمار کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(ره) برشمرده است:
«سادساً: عیار معنویّت و اخلاق را در فضای عمومی جامعه بگونه‌ای چشمگیر افزایش داد. این پدیده‌ی مبارک را رفتار و منش حضرت امام خمینی در طول دوران مبارزه و پس از پیروزی انقلاب، بیش از هر چیز رواج داد؛ آن انسان معنوی و عارف و وارسته از پیرایه‌های مادّی، در رأس کشوری قرار گرفت که مایه‌های ایمانِ مردمش بسی ریشه‌دار و عمیق بود». (بیانیه گام دوم، پیشین)
و در بخشی دیگر از بیانیه، آن را معجزه­ای دیگر از انقلاب و نظام اسلامی معرفی کرده است:
«و این‌ها همه در دورانی اتّفاق افتاده که سقوط اخلاقی روزافزون غرب و پیروانش و تبلیغات پُر حجم آنان برای کشاندن مرد و زن به لجنزار‌های فساد، اخلاق و معنویّت را در بخش‌های عمده‌ی عالم منزوی کرده است؛ و این معجزه‌ای دیگر از انقلاب و نظام اسلامی فعّال و پیشرو است». (بیانیه گام دوم، پیشین)
و در فرازی دیگر برجسته­سازی اخلاق را در گرو مفاهیمی چون: اخلاص، ایثار، توکّل و ایمان دانسته، و رعایت فضیلت­هایی نظیر: خیرخواهی، گذشت، کمک به نیازمند، راستگویی، شجاعت، تواضع، اعتماد به نفس و دیگر خلقیّات نیکو برشمرده، آن را جهت‌دهنده‌ی همه‌ی حرکت‌ها و فعّالیّت­های فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه معرفی کرده است:
«اخلاق و معنویّت به معنی برجسته کردن ارزش‌های معنوی از قبیل: اخلاص، ایثار، توکّل، ایمان در خود و در جامعه است، و اخلاق به معنی رعایت فضلیت‌هایی، چون خیرخواهی، گذشت، کمک به نیازمند، راستگویی، شجاعت، تواضع، اعتماد به نفس و دیگر خلقیّات نیکو است. معنویّت و اخلاق، جهت‌دهنده‌ی همه‌ی حرکت‌ها و فعّالیّتهای فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه است». (بیانیه گام دوم، پیشین)
 

  1. عقلانیت

ششمین شاخصه تمدن نوین اسلامی «عقلانیت» است. منظور از عقل، عقلِ سلیمی است که مایه­ی بندگی خدا (کلینی، ۱۳۶۳ش، ج۱ص۱۱)[۳۲] و بهبود أخلاق جامعه (همان، ج۱ص۲۳)[۳۳] و راهنمای انسانِ دینی است (همان، ج۱ص۲۵) [۳۴]، و استکمال آن از وظایف انبیاء دانسته شده است. (همان، ج۱ص۱۳)[۳۵] منظور از عقلانیت، همان خردورزی و دوام تفکر است که بهترین عبادت معرفی شده است. (همان، ج۲ص۵۵)[۳۶]
در قرآن کریم آیاتی که به عقلانیت و خردورزی پرداخته و تعابیر زیبایی که در این باره به کار گرفته مانند تعبیر: «اولوا الألباب»(رعد(۱۳): ۱۹[۳۷]؛ ص(۳۸): ۲۹[۳۸]؛ ابراهیم(۱۴): ۵۲[۳۹]؛ زمر(۳۹): ۹[۴۰]) و تعبیر: «اولی النُهی»(طه(۲۰): ۵۴[۴۱] و۱۲۸[۴۲]) فراوان است. از نظر قرآن عقل هنگامی ارزش دارد که در سبک زندگی انسان دخیل باشد، وگرنه وجود عقل فی نفسه ارزشی ندارد، و گواه این مطلب آن است که این واژه هیچ­گاه در قرآن به صورت مصدری به کار نرفته است، بلکه به صورت فعل (تعقلون، یعقلون) یا مشتقات دیگر (یتفکرون، اولوا الألباب و…) به کار رفته است. (بقره(۲): ۴۴[۴۳] و۷۳[۴۴]؛ نحل(۱۶): ۱۲[۴۵]؛ روم(۳۰): ۲۱[۴۶]؛ یونس(۱۰): ۲۴[۴۷]؛ زمر(۳۹): ۱۸[۴۸])
بنابراین اگر ارزش عقل و عقلانیت در به کارگیری آن است، درباره چه چیزهایی باید تعقل کند و آن را به کار گیرد؟ آیات پرشماری از قرآن با اشاره به مصادیق متعدد فکری و تعقلی انسان، به این سؤال پاسخ داده است. قرآن که محور اصلی تحقق تمدن نوین اسلامی است، از انسان می­خواهد در باره تدبر در آیات قرآن(ص(۳۸): ۲۹[۴۹]؛ یوسف(۱۲): ۲[۵۰]؛ أنبیاء(۲۱): ۱۰[۵۱]؛ زخرف(۴۳): ۳)[۵۲]، رفتار و أعمال خیرخواهانه(بقره(۲): ۴۴)[۵۳]، دنیا و آخرت(أنعام(۶): ۳۲[۵۴]؛ یوسف(۱۲): ۱۰۹)[۵۵]، زنده شدن مردگان(بقره(۲): ۷۳)[۵۶]، خلقت آسمان و زمین(آل عمران(۳): ۱۹۱)[۵۷]، تجدید حیات زمین(حدید(۵۷): ۱۷)[۵۸]، اجتناب از بت پرستی(انبیاء(۲۱): ۶۷)[۵۹]، خلقت انسان(غافر(۴۰): ۶۷)[۶۰]، پیروی از قول أحسن(زمر(۳۹): ۱۸)[۶۱]، تشخیص محکمات از متشابهات (آل عمران(۳): ۷)[۶۲]، محبت و مودت(روم(۳۰): ۲۱)[۶۳]، و بسیاری از موارد دیگر تعقل و تفکر کند.
بدیهی است ظرفیت عظیمی که در آیات فوق پیرامون تعقل و به کارگیری آن­ها وجود دارد، چنان جامعه را به سوی اصلاح و تمدن پیش می­برد که گویی بهشت در روی زمین برپا شده است.
در واقع آن­چه قرآن در بحث عقلانیت، ما را به سوی آن فرا می­خوانَد سه چیز است، زیرا به تعبیر امام خمینی(ره) انسان از سه لایه عقلی، قلبی و ظاهری برخوردار است که بُعد عقلی، نیازمند کمال؛ بُعد قلبی نیازمند تربیت؛ و بُعد ظاهری نیازمند عمل است. دستورات انبیا و اولیاء الهی برای عقل، کمال و برای قلب، تربیت و برای جوارح حسی، عمل است. (معینی‌پور و لک‌زایی، ۱۳۹۱ش، ص۶۵)
در جامعه متمدن اسلامی، لازم است همه­ی این امور مورد توجه قرار گیرد و به آن عمل شود. لذا رهبر معظم انقلاب در باره عقلانیت، فرموده است:
«آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری، هیچ یک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دوره‌ای بدرخشد و در دوره‌ای دیگر افول کند». (بیانیه گام دوم، پیشین)
و در توصیه به مدیران کارآمد و خردمند فرموده است:
«فرصت‌های مادّی کشور نیز فهرستی طولانی را تشکیل میدهد که مدیران کارآمد و پُرانگیزه و خردمند می­توانند با فعّال کردن و بهره‌گیری از آن، درآمد‌های ملّی را با جهشی نمایان افزایش داده و کشور را ثروتمند و بی‌نیاز و به معنی واقعی دارای اعتماد به نفس کنند و مشکلات کنونی را برطرف نمایند». (بیانیه گام دوم، پیشین)
ایشان همچنین مدیریت خردمندانه را موجب تقویت اقتصاد برشمرده و فرموده است:
تأکید بر تقویت اقتصادِ مستقلّ کشور که مبتنی بر تولید انبوه و با کیفیّت، و توزیع عدالت‌محور، و مصرف به اندازه و بی اسراف، و مناسبات مدیریّتی خردمندانه است و در سال‌های اخیر از سوی این‌جانب بار‌ها تکرار و بر آن تأکید شده، به خاطر همین تأثیر شگرفی است که اقتصاد می­تواند بر زندگی امروز و فردای جامعه بگذارد. (بیانیه گام دوم، پیشین)
 

  1. اقتصاد

هفتمین شاخصه تمدن نوین اسلامی «اقتصاد» است. بی­شک یکی از ضروریات تحقق جامعه متمدن اسلامی، اقتصادِ مستقل و قوی است.
قرآن کریم بر اساس همین مبنا، در چند جا به مباحث اقتصاد و تأمین نیازهای افراد جامعه اسلامی از دو زاویه پرداخته است. نخست سفارشاتی در باب معاملات کرده تا جامعه اسلامی از جانب اقتصاد متضرر نگردد، و سپس به جنبه­های مادی انسان اشاره نموده تا فردی که در جامعه اسلامی حضور دارد با تأمین نیازهای مادی­اش، با نشاط و عملکردی سازنده داشته باشد.
از زاویه نخست در طولانی­ترین آیه قرآن، اولاً وام دادن به نیازمندان و تولیدکنندگانی که موجب رونق اقتصاد در جامعه می­گردند را تأیید کرده، و ثانیاً سفارشاتی در باره پرداخت وام بیان می­کند:
«يا أيها الذين آمنوا إذا تداينتم بدين إلى أجل مسمى فاكتبوه وليكتب بينكم كاتب بالعدل …».[۶۴] (بقره(۲): ۲۸۲)
در این آیه خداوند به ما می­آموزد که تنظیم قراردادهای اقتصادی بر مبنای سفارشات یادشده در آیه­ی دِین، اختلافات را در جامعه کاهش داده، و به دنبال آن بخشی از مرافعات قضایی فروکش خواهد کرد.
همچنین در باب معاملات و عقود اسلامی(مائده(۵): ۱)[۶۵] نظیر: رهن(بقره(۲): ۲۸۳)[۶۶]، بیع(بقره(۲): ۲۷۵[۶۷]؛ نساء(۴): ۲۹[۶۸]؛ جمعه(۶۲): ۹)[۶۹]، ربا(بقره(۲): ۲۷۵)[۷۰]، نکاح(نساء(۴): ۲۴)[۷۱] و صلح(نساء(۴): ۱۲۸)[۷۲]، که بیشترین کاربرد را در جامعه اسلامی دارند، احکام ویژه­ای جعل نموده است.
اما از زاویه دوم از آنجا که انسان موجودی جسمانی است و طبعاً چنین موجودی نیازهای مادی دارد، رمز موفقیت جامعه اسلامی از نظر قرآن، آن است که راهکارش را نسبت به نیازهای مذکور، ارائه دهد. تغذیه سالم یکی از مهم­ترین نیازهای انسان است و جامعه اسلامی در تحقق عملی خود نیازمند افرادی است که از جسمی سالم برخوردار باشند. مصیبت­های ناشی از تهیدستی موجب ضعف جسمی و اختلال ذهنی می­گردد و در حکومت اسلامی، چنین افرادی کارایی لازم را نداشته و تمدن­ساز نخواهند بود. از این­رو شعارهای جامعه اسلامی همواره «پیوند بین معاش و معاد» بوده (امین عاملی، ۱۴۰۳ق، ج۴ص۲۱۶)[۷۳] و دنیا و آخرت در یک سیاق قرار داده شده است. (قصص(۲۸): ۷۷)[۷۴]، چنان­که در تقسیم بین شب  و روز، شب را برای معاد (إسراء(۱۷): ۷۹)[۷۵]، و روز را برای معاش آفریده است. (نبأ(۷۸): ۱۱)[۷۶]
البته این پیوند همانند مقدمه و ذی­المقدمه است یعنی معاش مقدمه برای معاد است و هدف نیست، و این مقدمه می­تواند از نوع تأمین حیات جسمی(کلینی، ۱۳۶۳ش، ج۶ص۲۸۶)[۷۷]، یا از نوع تأمین حیات فکری(فیض الاسلام، حکمت ۳۱۹ص۱۲۳۸)[۷۸]، یا از نوع تأمین حیات اعتقادی(همان، حکمت۳۱۹ص۱۲۳۸)[۷۹]، و یا از نوع تأمین حیات دینی(کلینی، ۱۳۶۳ش، ج۵ص۷۳)[۸۰]، باشد.
بنابراین باید توجه داشت آنجا که قرآن می­فرماید: «یا أیها الذین آمنوا کلوا من طیبات ما رزقناکم و اشکروا لله إن کنتم إیاه تعبدون»(بقره(۲): ۱۷۲) منظورش لذت بردن از خوردن طعام نیست، بلکه توان­یابی و کوشش در عرصه­های زندگی و تکلیف است.(طبرسی، ۱۴۱۵ق، ج۷ص۸۲؛ مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۴۹ص۹۹) یعنی نگاه قرآن به هدفِ زندگی است نه خود زندگی؛ از این­رو همه تعبیرات قرآن در باره موضوع مورد بحث، با همین رویکرد است:
«وهو الذي سخر البحر لتأكلوا منه لحماً طرياً وتستخرجوا منه حليةً تلبسونها وترى الفلك مواخر فيه ولتبتغوا من فضله ولعلكم تشكرون» (نحل(۱۶): ۱۴)
«و أمددناهم بفاکهة و لحم مما یشتهون» (طور(۵۲): ۲۲)
«كلوا واشربوا من رزق الله ولا تعثوا في الارض مفسدين» (بقره(۲): ۶۰)[۸۱]
از نگاه قرآن حتی پیامبران نیز وابسته به این نیاز مادی هستند، زیرا آنها از کالبدی که نیاز به غذا نداشته باشد، ساخته نشده­اند:
«وما جعلناهم جسداً لا يأكلون الطعام وما كانوا خالدين»(انبیاء(۲۱): ۸)
در بیانیه گام دوم، با تکیه بر مبنای قرآنی، اقتصاد به عنوان هدفِ جامعه اسلامی، شناخته نشده است، لکن وسیله و مقدمه برای تحقق آرمان­های جامعه اسلامی به شمار آمده است. در بخشی از این بیانیه ضمن این­که اقتصادِ قوی را عنصر کلیدی دانسته است، اقتصاد ضعیف را نقطه­ی ضعف جامعه اسلامی معرفی نموده است:
«اقتصاد یک نقطه‌ی کلیدیِ تعیین‌کننده است. اقتصاد قوی، نقطه‌ی قوّت و عامل مهمّ سلطه‌ناپذیری و نفوذناپذیری کشور است و اقتصاد ضعیف، نقطه‌ی ضعف و زمینه ساز نفوذ و سلطه و دخالت دشمنان است. فقر و غنا در مادّیات و معنویّات بشر، اثر میگذارد. اقتصاد البتّه هدف جامعه‌ی اسلامی نیست، امّا وسیله‌ای است که بدون آن نمی­توان به هدف‌ها رسید». (بیانیه گام دوم، پیشین)
همچنین در بخشی دیگر از بیانیه با اشاره به ظرفیت­های اقتصادی کشور فرموده است:
«ایران با دارا بودن یک درصد جمعیّت جهان، دارای ۷ درصد ذخایر معدنی جهان است: منابع عظیم زیرزمینی، موقعیت استثنائی جغرافیایی میان شرق و غرب و شمال و جنوب، بازار بزرگ ملّی، بازار بزرگ منطقه‌ای با داشتن ۱۵ همسایه با ۶۰۰ میلیون جمعیّت، سواحل دریایی طولانی، حاصل­خیزی زمین با محصولات متنوّع کشاورزی و باغی، اقتصاد بزرگ و متنوع، بخش‌هایی از ظرفیّت­های کشور است؛ بسیاری از ظرفیّت­ها دست‌نخورده مانده است. گفته شده است که ایران از نظر ظرفیّت­های استفاده نشده‌ی طبیعی و انسانی در رتبه‌ی اوّل جهان است. بی‌شک شما جوانان مؤمن و پُرتلاش خواهید توانست این عیب بزرگ را برطرف کنید. دهه‌ی دوّم چشم‌انداز، باید زمان تمرکز بر بهره‌برداری از دستاورد‌های گذشته و نیز ظرفیّت­های استفاده نشده باشد و پیشرفت کشور از جمله در بخش تولید و اقتصاد ملّی ارتقاء یابد». (بیانیه گام دوم، پیشین)
و سپس در فرازی دیگر از بیانیه با توجه به مشکلات اقتصادی کشور، در صدد ارائه راهکار برآمده است:
«راه‌حلّ این مشکلات، سیاست‌های اقتصاد مقاومتی است که باید برنامه‌های اجرائی برای همه‌ی بخش‌های آن تهیّه و با قدرت و نشاط کاری و احساس مسئولیّت، در دولت‌ها پیگیری و اقدام شود. درون‌زایی اقتصاد کشور، مولّد شدن و دانش‌بنیان شدن آن، مردمی کردن اقتصاد و تصدّیگری نکردن دولت، برون‌گرایی با استفاده از ظرفیّت­هایی که قبلاً به آن اشاره شد، بخش‌های مهمّ این راه‌حل‌ها است. بی‌گمان یک مجموعه‌ی جوان و دانا و مؤمن و مسلّط بر دانسته‌های اقتصادی در درون دولت خواهند توانست به این مقاصد برسند. دوران پیشِ رو باید میدان فعّالیّت چنین مجموعه‌ای باشد». (بیانیه گام دوم، پیشین)
 

  1. رسانه

هشتمین شاخصه تمدن نوین اسلامی «رسانه» است. رسانه به معنای هر وسیله­ای است که مطلب یا خبری را به اطلاع مردم برساند، مانند رادیو، تلویزیون و روزنامه. (عمید، ۱۳۸۹ش، ج۲ص۱۰۴۲) در جهان امروز که پیشرفت­های چشمگیر در عرصه رسانه و تبلیغات صورت گرفته، این ضرورت را ایجاب می­کند که برای ایجاد تمدن نوین اسلامی، حتما می­بایست عنصر رسانه را در رأس امور قرار داد.
اساساً خود قرآن رسانه­ای الهی است که پیام خدا را بر بشر ابلاغ می­کند. از نگاه قرآن در تبلیغ و رسانه چند نکته را باید رعایت نمود. لزوم تحقیق در درستی اخبار (حجرات(۴۹): ۶)[۸۲]، پرهیز از شایعه پراکنی(نور(۲۴): ۱۵[۸۳] و۱۹[۸۴]؛ احزاب(۳۳): ۶۰[۸۵]؛ نساء(۴): ۸۳)[۸۶]، پرهیز از تمسخر(حجرات(۴۹): ۱۱)[۸۷]، مبارزه دائمی با طاغوت(نحل(۱۶): ۳۶)[۸۸]، و دفاع از دین و ارزش­ها(احزاب(۳۳): ۳۹)[۸۹]، نکاتی هستند که پای­بندی به آنها در رسانه لازم است.
از منظر قرآن هدف تبلیغ و رسانه، زنده نگه­داشتن روح جامعه اسلامی (انفال(۸): ۲۴)[۹۰]، و رها شدن از کتمان­کاری است. (بقره(۲): ۱۵۹)[۹۱]؛ اگر دین با حکم به وجوب کتمانِ اسرارِ شخصی و حریم خصوصی افراد، نوعی محدودیت برای کار رسانه دینی ایجاد می­کند، از سوی دیگر با تحریم کتمان حق، فضای بیکرانی را به سوی رسانه­ها می­گشاید. رسانه­ها باید بدانند که کارشان یک حرفه و شغل نیست، بلکه یک رسالت است که دارای نکات و اهداف فوق است. در گزارش معروف مک براید  Mac Brid (نماینده یونسکو) آمده است که: «روزنامه­نگاران به خاطر ماهیت کارشان در جهت شکل دادن اندیشه­ها و عقاید، در موضعی نیرومند قرار دارند و از نظر بسیاری از مردم، روزنامه­نگاری تنها یک حرفه نیست بلکه یک رسالت است. (شن مک براید، ۱۳۷۵ش، ص۱۷۴)
مقام معظم رهبری با درایت خویش و با درک مقتضیات زمان، همواره ضرورت استفاده صحیح از رسانه را مورد توجه قرار داده است. ایشان توجه به رسانه‌های مدرن، هنر، سینما، بهبود روابط بین‌الملل، صدور احکام فقهی متناسب با نیازهای جدید بشری را به عنوان شاخصه‌های تمدن نوین اسلامی برشمرده، و یادآور شده که همین شاخصه‌ها قابلیت این را دارند که جهان‌بینی مادی ظالمانه غرب را به سوی سعادت سوق دهد.(اکبری، بی­تا، شماره۵؛ بیانات مقام معظم رهبری، ۹/۲/۱۳۹۲)
ایشان در بیانیه گام دوم در رابطه با مأیوس­سازی مردم از سوی رسانه­های دشمن فرموده است:
«امّا پیش از همه چیز، نخستین توصیه‌ی من امید و نگاه خوشبینانه به آینده است. بدون این کلید اساسیِ همه‌ی قفلها، هیچ گامی نمی­توان برداشت. آنچه می­گویم یک امید صادق و متّکی به واقعیّت­های عینی است. این‌جانب همواره از امید کاذب و فریبنده دوری جسته‌ام، امّا خود و همه را از نومیدی بی‌جا و ترس کاذب نیز برحذر داشته­ام و برحذر می­دارم. در طول این چهل سال -و اکنون مانند همیشه- سیاست تبلیغی و رسانه‌ای دشمن و فعّال‌ترین برنامه‌های آن، مأیوس‌سازی مردم و حتّی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبر‌های دروغ، تحلیل‌های مغرضانه، وارونه نشان دادن واقعیّتها، پنهان کردن جلوه‌های امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسّنات بزرگ، برنامه‌ی همیشگی هزاران رسانه‌ی صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملّت ایران است؛ و البتّه دنباله‌های آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهده‌اند که با استفاده از آزادی‌ها در خدمت دشمن حرکت می­کنند. شما جوانان باید پیش‌گام در شکستن این محاصره‌ی تبلیغاتی باشید». (بیانیه گام دوم، پیشین)
و در فرازی دیگر از بیانیه، ضمن سفارش به دستگاه­های حکومتی و نهادهای غیر حکومتی از وظیفه­ی سنگینی که نسبت به رسانه دارند، فرموده است:
«ابزار‌های رسانه‌ای پیشرفته و فراگیر، امکان بسیار خطرناکی در اختیار کانون‌های ضدّ معنویّت و ضدّ اخلاق نهاده است و هم‌اکنون تهاجم روزافزون دشمنان به دل‌های پاک جوانان و نوجوانان و حتّی نونهالان با بهره‌گیری از این ابزار‌ها را به چشم خود می‌بینیم. دستگاه‌های مسئول حکومتی در این باره وظایفی سنگین بر عهده دارند که باید هوشمندانه و کاملاً مسئولانه صورت گیرد؛ و این البتّه به معنی رفع مسئولیّت از اشخاص و نهاد‌های غیرحکومتی نیست. در دوره‌ی پیش رو باید در این باره‌ها برنامه‌های کوتاه مدّت و میان مدّت جامعی تنظیم و اجرا شود؛ ان‌شاء‌الله» (بیانیه گام دوم، پیشین).
 

  1. روابط بین الملل

نهمین شاخصه تمدن نوین اسلامی «روابط بین الملل» است. از آنجا که پیش­فرض ما پیوند دین و سیاست است، این پرسش مطرح است که سیاست دینی در روابط بین­الملل بر چه اصولی استوار است؟ قرآن در موضوع روابط خارجی، پای­بندی به چند اصل را مورد توجه قرار داده است:
 
الف. اصل دعوت
از نظر قرآن نخستین اصل در روابط بین­المللی، دعوت به سوی اسلام است، زیرا اسلام دین برگزیده­ی خداوند است (آل عمران(۳): ۱۹)[۹۲]، و در دعوت خویش، توحید را بر هر چیز مقدم نموده است:
«قل يا أهل الكتاب تعالوا إلى كلمة سواء بيننا وبينكم ألا نعبد إلا الله ولا نشرك به شيئاً ولا يتخذ بعضنا بعضا أرباباً من دون الله فإن تولوا فقولوا اشهدوا بأنا مسلمون» (آل عمران(۳): ۶۴)[۹۳]
 
ب. اصل نفی سبیل
از نگاه قرآن در روابط خارجی، هر گونه ارتباط که دارای مبانی استکباری  و موجب سلطه بر حکومت اسلامی گردد مردود است، زیرا قرآن در این باره فرموده است:
«لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً». (نساء(۴): ۱۴۱)[۹۴]
بر اساس این آیه، روابط خارجی اسلام با غیرمسلمانان می­بایست به گونه­ای تنظیم گردد که زمینه سلطه و برتری کفار بر مسلمانان را فراهم نیاورد. از نگاه قرآن، نه تنها رابطه­ای که موجب تسلط کفار می­گردد ممنوع است، بلکه از دوستی و قرابت با کفار نیز باید پرهیز نمود، زیرا دوستی با کفار موجب سلطه آنان بر مسلمانان می­گردد:
«يا أيها الذين آمنوا لا تتخذوا بطانة من دونكم لا يألونكم خبالا ودوا ما عنتم قد بدت البغضاء من أفواههم وما تخفي صدورهم أكبر قد بينا لكم الآيات إن كنتم تعقلون». (آل عمران(۳): ۱۱۸)[۹۵]
 
ج. اصل عزت اسلامی
بر اساس مبانی قرآنی، روابط با غیرمسلمانان نباید عزت مسلمانان و جامعه اسلامی را خدشه­دار کند. زیرا اسلام و مسلمانان همواره می­بایست در برتری قرار داشته باشند: «الإسلام یعلو و لا یعلی علیه». (قرطبی، ۱۴۰۵ق، ج۹ص۱۳۵؛ بخاری، ۱۴۰۱ق، ج۲ص۹۶)
در آیات متعددی از قرآن نسبت به عزت مسلمانان و جامعه اسلامی، تأکید شده است. در یک­جا اسلام به عنوان کلمه پایدار و باقی برای همه نسل­ها معرفی شده است:
«و جعلها کلمة باقیة فی عقبه». (زخرف(۴۳): ۲۸)
و در بعضی دیگر از آیات، کلمه الله در بلندا و کلمه کفر در زیر قرار داده شده است:
«و جعل کلمة الذین کفروا السفلی و کلمة الله هی العلیا» (توبه(۹): ۴۰)
چنان­که در بعضی دیگر از آیات، ضمن اینکه مسلمانان را توصیه به عدم سستی در برابر کفار نموده، آن­ها را به شرط حفظ ایمان، از همه انسان­ها برتر معرفی کرده است:
«ولا تهنوا ولا تحزنوا وأنتم الاعلون إن كنتم مؤمنين». (آل عمران(۳): ۱۳۹)
 
د. اصل التزام به پیمان­های بین­المللی
التزام به پیمان­های بین­المللی از اصول قطعی در جامعه متمدن اسلامی است. در آیات قرآن اگرچه التزام و پای­بندی به تعهدات، به شکل مطلق و عام بیان شده است، یعنی خصوص پیمان­های بین­المللی مورد تصریح قرار نگرفته است، اما تردیدی نیست که عمومیت آیات قرآن، شامل هر یک از پیمان­های جزیی و معاهدات بین­المللی می­گردد. زیرا هیچ­گاه نمی­توان دلالت آیاتی نظیر: «اوفوا بالعقود»(ماده(۵): ۱)، «ولا تنقضوا الأيمان بعد توكيدها»(نحل(۱۶): ۹۱)، «وأوفوا بالعهد إن العهد كان مسئولاً»(اسراء(۱۷): ۳۴)، را محدود به تعهدات جزیی و داخلی نمود.
بنابراین جامعه متمدن اسلامی، زمانی تحقق می­یابد که در آن، این اصول چهارگانه در مسائل بین­المللی، رعایت گردد. اکنون مواجهه جمهوری اسلامی ایران با جهان غرب، همچون مواجهه اسلام با کفر است، و در سیاست خارجی باید دقت نمود که هیچ­یک از اصول چهارگانه، به ویژه اصل عزت اسلامی زیر پا گذاشته نشود.
خوشبختانه یکی از دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی، هشیاری ملت در روابط خارجی و ارتقاء آنها در فهم مسائل بین­المللی است. لذا رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم، ضمن توجه به این دستاورد بزرگ، تأکید می­کند که فهم مسائل بین­المللی در میان مردم، موجب آن شده که تحلیل­های سیاست خارجی، از انحصار طبقه­ی عزلت­گزیده­ای به نام روشنفکر، خارج شود:
«… بینش سیاسی آحاد مردم و نگاه آنان به مسائل بین‌المللی را به گونه‌ی شگفت‌آوری ارتقاء داد. تحلیل سیاسی و فهم مسائل بین‌المللی در موضوعاتی همچون جنایات غرب بخصوص آمریکا، مسئله‌ی فلسطین و ظلم تاریخی به ملّت آن، مسئله‌ی جنگ‌افروزی‌ها و رذالت‌ها و دخالت‌های قدرت‌های قلدر در امور ملّتها و امثال آن را از انحصار طبقه‌ی محدود و عزلت گزیده‌ای به نام روشنفکر، بیرون آورد». (بیانیه گام دوم، پیشین)
به همین دلیل در بیانیه گام دوم، موضوع روابط بین­المللی به عنوان یکی از سرفصل­های اساسی در کنار شاخصه­های دیگر و در جهت تمدن­سازی جوامع اسلامی، مورد عنایت رهبر فرزانه انقلاب قرار می­گیرد:
«اکنون به شما فرزندان عزیزم در مورد چند سرفصل اساسی توصیه‌هایی می­کنم. این سرفصل‌ها عبارتند از: علم و پژوهش، معنویّت و اخلاق، اقتصاد، عدالت و مبارزه با فساد، استقلال و آزادی، عزّت ملّی و روابط خارجی و مرزبندی با دشمن، سبک زندگی». (بیانیه گام دوم، پیشین)
 
جمع­بندی
آن­چه در این مقاله آمده است در چند جمله جمع­بندی می­شود:
الف. بیانیه گام دوم انقلاب یکی از ارزشمندترین مکتوبات تاریخ چهل ساله انقلاب اسلامی ایران است. در این بیانیه به همه­ی آنچه یک جامعه متمدن اسلامی نیاز دارد، اشاره شده است. ایمان، علم، جهاد، اخلاق، عدالت، عقلانیت، اقتصاد، رسانه و روابط بین­الملل، از شاخصه­های مهم تحقق «تمدن نوین اسلامی» هستند که تمدن­سازی آنها در این بیانیه بیشتر بر دوش جوانان گذاشته شده است.
ب. مفهوم «تمدن» همان مدنیت و تربیت­پذیری یک جامعه است. چنان­که این مفهوم به معنای شهرنشینی و همکاری­های لازم در جامعه شهری نیز تعریف شده است. همچنین واژه تمدن در عربی معادل «الحضارة» است که به گفته ابن خلدون، تمدن حالات عادی جامعه است که فراتر از آبادی­های ضروری آن است، بلکه هدف از آبادسازی شهر، رسیدن به تمدن است، و با دسترسی به چنین تمدنی، عمران و آبادی پایان می­یابد.
ج. منظور از «تمدن نوین اسلامی» علاوه بر شاخصه­هایی که در «تمدن کهن اسلامی» همچون: ایمان، معرفت، جهاد، عدالت و اخلاق وجود دارد، شاخصه­هایی مانند: عقلانیت، اقتصاد، رسانه و روابط بین­الملل نیز دخیل هستند، و هنگامی که این شاخصه­ها به طور صحیح در جامعه عینیت پیدا کنند، تمدن نوین اسلامی که همان جامعه مهدوی است تحقق پیدا خواهد کرد.
د. مراد از شاخصه­های تمدن نوین اسلامی، عناوینی نظیر: ایمان، معرفت، جهاد، عدالت، اخلاق، عقلانیت، اقتصاد، رسانه و روابط بین­الملل هستند.
هـ . در باره شاخصه­های تمدن نوین اسلامی، آیات فراوانی وجود دارد که به عنوان سندی جاودانه در ترسیم جامعه نبوی و جامعه مهدوی به شمار می­آید.
 
کتابنامه

  1. ابن خلدون، عبدالرحمن، (۱۹۶۰م)، المقدمة، بیروت: دارالکتاب اللبنانی.
  2. اکبری، مرتضی، و فریدون رضائی، (بی­تا)، دو فصلنامه الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی، شماره ۵.
  3. امین عاملی، محسن، (۱۴۰۳ق)، أعیان الشیعة، بیروت: دارالتعارف للمطبوعات.
  4. بخاری، محمد بن اسماعیل، (۱۴۰۱ق)، صحیح البخاری، بیروت: دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع.
  5. بیهقی، احمدبن الحسین، (۱۴۲۴ق)، السنن الکبری، بیروت: دار الکتب العلمیة، چاپ سوم.
  6. جوهری، اسماعیل بن حماد، ۱۳۶۸ش)، صحاح اللغة، تهران، امیری.
  7. حییم، سلیمان، (۱۹۹۵م)، فرهنگ معاصر یک جلدی انگلیسی فارسی، ویرایش چهارم، تهران: فرهنگ معاصر.
  8. خامنه­ای، سیدعلی، (۱۳۹۷ش)، بیانیه گام دوم انقلاب، تهران: سایت رهبر انقلاب اسلامی ایران.
  9. دهخدا، علی اکبر، (۱۳۷۷ش)، لغت نامه دهخدا، چاپ دوم، تهران: دانشگاه تهران.
  10. سید رضی، ابوالحسن، (۱۳۶۵ق)، نهج البلاغه امام علی، ترجمه علینقی فیض الاسلام، تهران: بی­نا(چاپخانه سپهر)، به خط طاهر خوشنویس.
  11. طباطبایی، سیدمحمدحسین، (۱۳۶۳ش)، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، تهران: بنیاد علمی فرهنگی علامه طباطبایی.
  12. طبرسی، فضل بن الحسن، (۱۴۱۵ق)، تفسیر مجمع البیان، بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات.
  13. عمید، حسن، (۱۳۸۹ش)، فرهنگ فارسی عمید،تهران: اشجع.
  14. قرطبی، محمدبن احمد، (۱۴۰۵ق)، الجامع لأحکام القرآن، بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
  15. کلینی، محمدبن یعقوب، (۱۳۶۳ش)، الاصول من الکافی، تهران: دار الکتب الاسلامیة، چاپ پنجم.
  16. مجلسی، محمدباقر، (۱۴۰۳ق)، بحارالأنوار، بیروت: مؤسسة الوفاء.
  17. معینی­پور، مسعود و رضا لک­زایی، (۱۳۹۱ش)، «ارکان امت واحده وتمدن اسلامی از دیدگاه امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری»، فصلنامه علمی – پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی، سال نهم، شماره ۲۸۸.
  18. مک براید، شن، (۱۳۷۵ش)، یک جهان چندین صدا، تهران: سروش.
  19. ویل دورانت، (۱۳۳۱ش)، تاریخ تمدن، ترجمه احمد آرام، تهران: سینا.

 
 
[۱] . دانش آموخته سطح چهار حوزه. rahim.ab44@yahoo.com
[۲] . تمدن حالات عادی جامعه است که فراتر از آبادی­های ضروری آن است، بلکه هدف از آبادسازی شهر، رسیدن به تمدن است، و با دسترسی به چنین تمدنی، عمران و آبادی پایان می­یابد.
[۳] . خداوند در حالی که برپا دارنده عدل است گواهی می­دهد که هیچ معبودی جز او نیست، و فرشتگان و صاحبان دانش نیز گواهی می­دهند که هیچ معبودی جز او نیست، معبودی که توانا و حکیم است.
[۴] . «ولقد بعثنا فی کل امة رسولاً أن اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت».
[۵] . نگاه کنید: بقره/۲۵۴؛ هود/ آیات ۲۵ و ۲۶؛ رعد/ آیه ۱۶؛ اخلاص/ آیات ۱ تا ۴.
[۶] . آیا کسانی که دانا هستند با کسانی که نادان هستند، برابرند؟
[۷] . تفسیر واقعی آیات قرآن را جز خدا نمی­داند، و استواران در دانش و چیره دستان در بینش می­گویند ما به آن ایمان آوردیم، همه آیات (متشابه و محکم) از سوی پروردگار ماست.
[۸] . و خدا شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی نمی­دانستید، و برای شما گوش و چشم و قلب قرار داد تا سپاس­گزاری کنید.
[۹] . آیا اعراض کننده از وحی که نابیناست و پیرو وحی که بیناست، یکسانند؟ پس چرا نمی­اندیشید؟
[۱۰] . وصف این دو گروه (مشرک و مؤمن) همانند نابینا و کر، و بینا و شنواست، آیا آنها در این داستان یکسانند؟ پس چرا متذکر نمی­شوید؟
[۱۱] . «و قل ربّ زدنی علماً».
[۱۲] . «قل آمنوا به أو لا تؤمنوا إن الذين أوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم يخرون للاذقان سجداً».
[۱۳] . «كتب عليكم القتال وهو كره لكم»؛ همچنین نگاه کنید: بقره/۲۴۶؛ نساء/۷۷؛ أنفال/۶۵.
[۱۴] . «وجاهدوا في الله حق جهاده هو اجتباكم».
[۱۵] . «فضل الله المجاهدين على القاعدين أجرا عظيماً».
[۱۶] . «وكفى الله المؤمنين القتال وكان الله قوياً عزيزاً».
[۱۷] . «فلا تطع الكافرين وجاهدهم به جهادا كبيرا».
[۱۸] . «فإذا أنزلت سورة محكمة وذكر فيها القتال رأيت الذين في قلوبهم مرض ينظرون إليك نظر المغشي عليه من الموت فأولى لهم».
[۱۹] . «… ومساكن ترضونها أحب إليكم من الله ورسوله وجهاد في سبيله فتربصوا حتى يأتي الله بأمره والله لا يهدي القوم الفاسقين».
[۲۰] . «لا يستوي القاعدون من المؤمنين غير أولى الضرر والمجاهدون في سبيل الله».
[۲۱] . و در برابر آنان آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان ورزیده آماده کنید تا به وسیله آنها دشمن خدا را بترسانید.
[۲۲] . «و لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط».
[۲۳] . «و اُمِرتُ لأعدل بینکم».
[۲۴] . «فأصلحوا بينهما بالعدل وأقسطوا إن الله يحب المقسطين».
[۲۵] . «إعدلوا هو أقرب إلی التقوی».
[۲۶] . «ولا یجرمنکم شنئان قوم علی الا تعدلوا».
[۲۷] . «هل يستوي هو ومن يأمر بالعدل وهو على صراط مستقيم».
[۲۸] . برای مطالعه بیشتر به آیات ذیل رجوع شود: آل عمران/۲۱؛ نساء/ ۵۸ و ۱۳۵؛ مائده۸؛ اعراف/۲۹؛ یونس/۴۷ و ۵۴؛ نحل/۹۰؛ و الرحمان/۹.
[۲۹] . «عن أبی هریرة قال: قال رسول الله(صلی الله علیه و سلم): إنما بعثت لاتمم مکارم الأخلاق».
[۳۰]. «وإنك لعلى خلق عظيم».
[۳۱]. «فبما رحمة من الله لنت لهم ولو كنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولك».
[۳۲]. «العقلُ ما عُبِدَ بهِ الرَّحمان».
[۳۳]. «أکمل الناس عقلاً أحسنهم خُلقاً».
[۳۴]. «العقل دلیل المؤمن».
[۳۵]. «ولا بعث الله نبیاً ولا رسولاً حتی یستکمل العقل».
[۳۶]. «أفضل العبادة إدمان التفکر فی الله».
[۳۷]. «أفمن يعلم أنما أنزل إليك من ربك الحق كمن هو أعمى إنما يتذكر أولو الالباب». (رعد/۱۹)
[۳۸]. «كتاب أنزلناه إليك مبارك ليدبروا آياته وليتذكر أولو الالباب». (ص/۲۹)
[۳۹]. «هذا بلاغ للناس ولينذروا به وليعلموا أنما هو إله واحد وليذكر أولو الالباب». (ابراهیم/۵۲)
[۴۰]. «قل هل يستوي الذين يعلمون والذين لا يعلمون إنما يتذكر أولو الالباب». (زمر/۹)
[۴۱]. « كلوا وارعوا أنعامكم إن في ذلك لآيات لاولي النهى». (طه/۵۴)
[۴۲]. «أفلم يهد لهم كم أهلكنا قبلهم من القرون يمشون في مساكنهم إن في ذلك لآيات لاولي النهى».
[۴۳]. «أتأمرون الناس بالبر وتنسون أنفسكم وأنتم تتلون الكتاب أفلا تعقلون». (بقره/۴۴)
[۴۴]. «فقلنا اضربوه ببعضها كذلك يحيي الله الموتى ويريكم آياته لعلكم تعقلون». (بقرة/۷۳)
[۴۵]. «وسخر لكم الليل والنهار والشمس والقمر والنجوم مسخرات بأمره إن في ذلك لآيات لقوم يعقلون». (نحل/۱۲)
[۴۶]. «ومن آياته أن خلق لكم من أنفسكم أزواجا لتسكنوا إليها وجعل بينكم مودة ورحمة إن في ذلك لآيات لقوم يتفكرون». (روم/۲۱)
[۴۷]. «وازينت وظن أهلها أنهم قادرون عليها أتاها أمرنا ليلا أو نهارا فجعلناها حصيدا كأن لم تغن بالامس كذلك نفصل الآيات لقوم يتفكرون». (يونس/۲۴)
[۴۸]. «الذين يستمعون القول فيتبعون أحسنه أولئك الذين هداهم الله وأولئك هم أولوا الالباب». (زمر/۱۸)
[۴۹]. «كتاب أنزلناه إليك مبارك ليدبروا آياته وليتذكر أولو الالباب». (ص/۲۹)
[۵۰]. «إنا أنزلناه قرآنا عربيا لعلكم تعقلون». (یوسف/۲)
[۵۱]. «لقد أنزلنا إليكم كتابا فيه ذكركم أفلا تعقلون». (انبیاء/۱۰)
[۵۲]. «إنا جعلناه قرآنا عربيا لعلكم تعقلون». (زخرف/۳)
[۵۳]. «أتأمرون الناس بالبر وتنسون أنفسكم وأنتم تتلون الكتاب أفلا تعقلون». (بقره/۴۴)
[۵۴]. «وما الحياة الدنيا إلا لعب ولهو وللدار الآخرة خير للذين يتقون أفلا تعقلون». (انعام/۳۲)
[۵۵]. «وما أرسلنا من قبلك إلا رجالا نوحي إليهم من أهل القرى أفلم يسيروا في الارض فينظروا كيف كان عاقبة الذين من قبلهم ولدار الآخرة خير للذين اتقوا أفلا تعقلون». (یوسف/۱۰۹)
[۵۶]. «كذلك يحيي الله الموتى ويريكم آياته لعلكم تعقلون». (بقرة/۷۳)
[۵۷]. «الذين يذكرون الله قياما وقعودا وعلى جنوبهم ويتفكرون في خلق السماوات والارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانك فقنا عذاب النار». (آل عمران/۱۹۱)
[۵۸]. «اعلموا أن الله يحيي الارض بعد موتها قد بينا لكم الآيات لعلكم تعقلون». (حدید/۱۷)
[۵۹]. «أف لكم ولما تعبدون من دون الله أفلا تعقلون». (انبیاء/۶۷)
[۶۰]. «هو الذي خلقكم من تراب ثم من نطفة ثم من علقة ثم يخرجكم طفلا ثم لتبلغوا أشدكم ثم لتكونوا شيوخا ومنكم من يتوفى من قبل ولتبلغوا أجلا مسمى ولعلكم تعقلون». (غافر/۶۷)
[۶۱]. «الذين يستمعون القول فيتبعون أحسنه أولئك الذين هداهم الله وأولئك هم أولوا الالباب». (زمر/۱۸)
[۶۲]. «هو الذي أنزل عليك الكتاب منه آيات محكمات هن أم الكتاب وأخر متشابهات فأما الذين في قلوبهم زيغ فيتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة وابتغاء تأويله وما يعلم تأويله إلا الله والراسخون في العلم يقولون آمنا به كل من عند ربنا وما يذكر إلا أولوا الالباب». (آل عمران/۷)
[۶۳]. «وجعل بينكم مودة ورحمة إن في ذلك لآيات لقوم يتفكرون». (روم/۲۱)
[۶۴]. ای اهل ایمان چنانچه وامی به یکدیگر تا مدت معینی دادید لازم است آن را بنویسید، و باید نویسنده­ای سندش را در میان خودتان به عدالت بنویسد.
[۶۵]. «یا أیها الذین آمنوا أوفوا بالعقود».
[۶۶]. «وإن كنتم على سفر ولم تجدوا كاتبا فرهان مقبوضة فإن أمن بعضكم بعضا فليؤد الذي اؤتمن أمانته وليتق الله ربه ولا تكتموا الشهادة ومن يكتمها فإنه آثم قلبه والله بما تعملون عليم».
[۶۷]. «الذين يأكلون الربا لا يقومون إلا كما يقوم الذي يتخبطه الشيطان من المس ذلك بأنهم قالوا إنما البيع مثل الربا وأحل الله البيع وحرم الربا فمن جاءه موعظة من ربه فانتهى فله ما سلف وأمره إلى الله ومن عاد فأولئك أصحاب النار هم فيها خالدون».
[۶۸]. «يا أيها الذين آمنوا لا تأكلوا أموالكم بينكم بالباطل إلا أن تكون تجارة عن تراض منكم».
[۶۹]. «يا أيها الذين آمنوا إذا نودي للصلاة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر الله وذروا البيع ذلكم خير لكم إن كنتم تعلمون».
[۷۰]. «الذين يأكلون الربا لا يقومون إلا كما يقوم الذي يتخبطه الشيطان من المس ذلك بأنهم قالوا إنما البيع مثل الربا وأحل الله البيع وحرم الربا فمن جاءه موعظة من ربه فانتهى فله ما سلف وأمره إلى الله ومن عاد فأولئك أصحاب النار هم فيها خالدون».
[۷۱]. «والمحصنات من النساء إلا ما ملكت أيمانكم كتاب الله عليكم وأحل لكم ما وراء ذلكم أن تبتغوا بأموالكم محصنين غير مسافحين فما استمتعتم به منهن فآتوهن أجورهن فريضة ولا جناح عليكم فيما تراضيتم به من بعد الفريضة إن الله كان عليما حكيما».
[۷۲]. «وإن امرأة خافت من بعلها نشوزا أو إعراضا فلا جناح عليهما أن يصلحا بينهما صلحا والصلح خير».
[۷۳]. «لا دین لمن لا معاش له».
[۷۴]. «وابتغ فیما ءاتاک الله الدار الآخرة و لا تنس نصیبک من الدنیا».
[۷۵]. «ومن الیل فتهجد به نافلة لک عسی أن یبعثک ربک مقاماً محموداً».
[۷۶]. «وجعلنا النهار معاشاً».
[۷۷]. «إنما بنی الجسد علی الخبز».
[۷۸]. «الفقر مَدهَشة للعقل».
[۷۹]. «الفقر منقصة للدین».
[۸۰]. «لولا الخبز ما صلّینا».
[۸۱]. همچنین نگاه کنید: نحل/ آیات ۵، ۱۰، ۱۱، ۱۳، ۱۴، ۶۶، ۶۷، ۶۸ و۶۹.
[۸۲]. «یا أیها الذین آمنوا إن جاءکم فاسق بنبأ فتبینوا أن تصیبوا قوماً بجهالة فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین».
[۸۳]. «إذ تلقونه بألسنتكم وتقولون بأفواهكم ما ليس لكم به علم وتحسبونه هينا وهو عند الله عظيم».
[۸۴]. «إن الذين يحبون أن تشيع الفاحشة في الذين آمنوا لهم عذاب أليم في الدنيا والآخرة والله يعلم وأنتم لا تعلمون».
[۸۵]. «لئن لم ينته المنافقون والذين في قلوبهم مرض والمرجفون في المدينة لنغرينك بهم ثم لا يجاورونك فيها إلا قليلا».
[۸۶]. «وإذا جاءهم أمر من الامن أو الخوف أذاعوا به ولو ردوه إلى الرسول وإلى أولي الامر منهم لعلمه الذين يستنبطونه منهم ولولا فضل الله عليكم ورحمته لاتبعتم الشيطان إلا قليلا».
[۸۷]. «يا أيها الذين آمنوا لا يسخر قوم من قوم عسى أن يكونوا خيرا منهم ولا نساء من نساء عسى أن يكن خيرا منهن ولا تلمزوا أنفسكم ولا تنابزوا بالالقاب بئس الاسم الفسوق بعد الايمان ومن لم يتب فأولئك هم الظالمون».
[۸۸]. «ولقد بعثنا في كل أمة رسولا أن اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت».
[۸۹]. «الذين يبلغون رسالات الله ويخشونه ولا يخشون أحدا إلا الله وكفى بالله حسيبا».
[۹۰]. «يا أيها الذين آمنوا استجيبوا لله وللرسول إذا دعاكم لما يحييكم».
[۹۱]. «إن الذين يكتمون ما أنزلنا من البينات والهدى من بعد ما بيناه للناس في الكتاب أولئك يلعنهم الله ويلعنهم اللاعنون».
[۹۲]. «إن الدین عندالله الإسلام».
[۹۳]. بگو ای اهل کتاب، بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است و همه کتاب­های آسمانی و پیامبران آن را ابلاغ کرده­اند، که جز خدای یگانه را نپرستیم و چیزی را شریک او قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی را اربابانی به جای خدا نگیرد. پس اگر از دعوت تو به این حقایق روی گرداندند تو و پیروانت بگویید گواه باشید که ما در برابر خدا تسلیم هستیم.
[۹۴]. هرگز خداوند راه سلطه­آمیز به سود کافران و به ضرر مؤمنان، جعل نکرده است.
[۹۵]. ای اهل ایمان، از غیر خودتان برای خود، دوست و محرم راز نگیرید، آنان از هیچ توطئه و فسادی در باره شما کوتاهی نمی­کنند، شدت گرفتاری و رنج و زیان شما را دوست دارند، تحقیقاً دشمنی با اسلام و مسلمانان از لابلای سخنانشان پدیدار است و آنچه سینه­هایشان از کینه و نفرت پنهان می­دارند بزرگ­تر است. ما نشانه­های دشمنی و کینه آنان را برای شما روشن ساختیم اگر تعقل کنید.