نعمت ولایت

با توجه به فرارسیدن عید غدیر خم، حجت الاسلام والمسلمین مرتضایی از پژوهشگران پژوهشگاه مطالعات تقریبی در یادداشتی با عنوان ” نعمت ولایت ” به تبیین این عید بزرگ بر اساس آیات قرآن پرداخته است که در ادامه خواهد آمد.

خداوند متعال نعمت‏های بیشماری را خلق کرده است و در آیات متعددی فرموده است: «إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها»؛ اما درباره یک نعمت به پیامبر(ص) می‏فرماید: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»(مائده: ۶۷). پیامبر(ص) در روز ۱۸ ذی‏الحجه در آن اجتماع عظیم در غدیرخم، این رسالت الهی را ابلاغ، و وصی خود امیرالمؤمنین علی(ع) را معرفی فرمودند. در وصف این روز و أثر آن آیه نازل می‏شود: «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي‏ وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً» (مائده:۳)
نعمت ولایت نعمت مطلق است و مشروط به چیز دیگری نیست، ولی نعمت‏های دیگر مشروط به آن هستند؛ یعنی بدون ولایت نعمت به نقمت تبدیل می‏شود. علامه طباطبایی(ره) در تفاوت نعمت و نقمت می‏فرماید:
«هر موجودى كه انسان در آن تصرف مى‏كند تا به آن وسيله راه خداى‏ تعالى را طى كند، و به قرب خدا و رضاى او برسد، آن موجود براى بشر نعمت است، و اگر مطلب به عكس شد يعنى تصرف در همان موجود باعث فراموشى خدا و انحراف از راه او، و دورى از او و از رضاى او شد، آن موجود براى انسان نقمت است، پس هر چيزى فى نفسه براى انسان نه نعمت است و نه نقمت. نعمت در حقيقت همان ولايت الهى است، و هر چيزى وقتى نعمت مى‏شود كه مشتمل بر مقدارى از آن ولايت باشد، هم چنان كه خداى عز و جل فرموده: «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ»، و نيز فرموده: «ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ أَنَّ الْكافِرِينَ لا مَوْلى‏ لَهُمْ». اسلام مشتمل است بر ولايت خدا و ولايت رسول او و ولايت اولياى امر، بدين حيث نعمت خداى تعالى است، و آن هم نعمتى كه قابل قياس با هيچ نعمت ديگر نيست.» (ترجمه تفسير الميزان، ج‏۵، ص۲۹۰ـ۲۹۱)
ولایت سلسله مراتبی دارد و با وجود همه مراتب، ولایت تمام می‏شود. به بیان دیگر: «ولايت خداى سبحان يعنى سرپرستی او نسبت به امور بندگان و تربيت آنان به وسيله دين تمام نمى‏شود مگر به ولايت رسولش، و ولايت رسولش نيز تمام نمى‏شود مگر به ولايت اولى الامر كه بعد از در گذشت آن جناب و به اذن خداى سبحان زمام اين تربيت و تدبير را به‏ دست بگيرند، هم چنان كه خداى تعالى به اين مطلب تصريح كرده مى‏فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» و نيز مى‏فرمايد: «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ، وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ» (ترجمه تفسير الميزان، ج‏۵، ص۲۹۱)
اتمام و اکمال (که هردو در مقابل نقصان و ناقص هستند)، با هم متفاوتند. علامه طباطبایی(ره) در بیان تفاوت آندو می‏فرماید:
«آثار موجودات دو نوع است. يك نوع از موجودات وقتى اثر خود را مى‏بخشند كه همه اجزاى آن جمع باشد، مانند روزه كه مركب است از امورى كه اگر يكى از آنها نباشد روزه روزه نمى‏شود. از جمع شدن اجزاء اينگونه امور تعبير مى‏كنند به «تماميت» و در قرآن كريم مى‏فرمايد: «ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيامَ إِلَى اللَّيْلِ». و نوع ديگر قسمتى از اشياء هستند كه اثر بخشيدن آنها نيازمند به آن نيست كه همه اجزاى آن جمع باشد، هر يك جزئى كه موجود بشود اثرش هم مترتب مى‏شود، مانند روزه كه اگر يك روز روزه بگيرى، اثر يك روز را دارد، و اگر سى روز بگيرى اثر سى روز را دارد، تماميت را در اين قسم «كمال» مى‏گويند.» (ترجمه تفسير الميزان، ج‏۵، ص۲۸۸)
ولایت هم متمم و هم مکمل دین است و اتمام و اکمال دین با ولایت محقق می‏شود و بدون آن دین ناقص است به تعبیر علامه طباطبایی(ره): «حاصل معناى آيه مورد بحث اين شد: امروز- كه همان روزى است كه كفار از دين شما مايوس شدند- مجموع معارف دينيه‏اى كه به شما نازل كرديم را با حكم ولايت كامل كرديم، و نعمت خود را كه همان نعمت ولايت يعنى اداره امور دين و تدبير الهى آن است بر شما تمام نموديم.»(ترجمه تفسير الميزان، ج‏۵، ص۲۹۲)
شهید مطهری(ره) نیز به این دو اثر ولایت در دین تصریح می‏کند:
«الْيَوْمَ اكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ اتْمَمْتُ‏ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى‏. اين دستور [يعنى نصب على عليه السلام به امامت‏] به اعتبار اينكه يك جزء از اجزاء دين و يك دستور از دستورهاى دين است پس نعمت ناتمام بود، تمام شد. باز اين دستور به اعتبار اينكه اگر نبود همه دستورهاى ديگر ناكامل بود، كمال همه آنها به اين است. اين است كه ما مى‏گوييم روح دين ولايت و امامت است. اگر انسان ولايت و امامت نداشته باشد اعمالش حكم يك پيكر بدون روح را پيدا مى‏كند.»(مجموعه‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏۲۵، ص۱۸۹).