سلمان نگهبان[1]
رحیم ابوالحسینی[2]
چکیده
در طول تاریخ هرگاه اهل ایمان به خداوند توکل نمودهاند و برای رسیدن به خواسته خود که پرستش خداوند متعال و اطاعت از قوانین الهی بوده است پافشاری و مقاومت نمودهاند، به پیروزی دست یافتهاند. و هرگاه از درِ سازش و تسلیم و نفاق وارد شدهاند جز خواری و ذلت نصیبشان نشده است. در این زمان که ظلم و جنایت عالم را فرا گرفته است و خون مسلمانان بیگناه چون نهر جاری است، بر همه مسلمانان واجب است که نسبت به مقاومت و شرایط و اصول آن متعهد و پایبند باشند.
در این نوشتار مقاومت به عنوان تنها راه پیروزی در برابر دشمنان شناخته شده است. از اینرو پس از مفهومشناسی، مبنای مقاومت بر اساس آیات قرآن، و سپس مهمترین شرایط، عوامل، موانع و نتایج آن ذکر شده است.
کلیدواژه: مقاومت، استقامت، عزت، دفاع، جهاد، وحدت، صهیونیسم.
مقدمه
مقاومت از اصول اولیه زندگی بشری است كه انسان بدون بهرهمندی از آن قادر به حیات نخواهد بود و به صورت غریزی در بسیاری از موارد نسبت به آن اقدام مینماید. هرچه تهدید بارزتر باشد، مقاومت و عکسالعمل فرد بیشتر است؛ اما در صورتی که فرد نسبت به تهدید و خطر ناآگاه باشد، یا آن را جدّی تلقی نکند، عکسالعمل مناسبی در برابر آن از خود بروز نخواهد داد. پس طبیعی است که اگر کسی متوجه خطر و تهدیدی نسبت به جان یا مال یا عِرض خود گردد، به دلیل درکی که از جان، مال و عِرض خود و همچنین شناختی که از خطر دارد، انگیزهای بسیار قوی برای مقاومت خواهد داشت. اما در صورتی که دایره تهدید را دورتر از تعلقات شخصی خود ببیند، به شکل غریزی انگیزه مقاومت در برابر آن به مراتب کمتر خواهد بود. بر این اساس است که جوامع مختلف همواره برای حفظ کیان و بنیان خود در تلاش بودهاند تا به افراد خود حسّ وطندوستی و آرمان دوستی را القاء کنند به گونهای که وطن و آرمان خود را پارهای از تن خود پندارند و در برابر تهدیدها مقاومت کنند و تا سر حد بذل جان، آن را پاس دارند. در واقع، تنها راه حفظ هر جامعهای اطاعت از رهبر جامعه و فداکاری و مقاومت افراد آن است. از این رو خداوند متعال به عنوان ولی اهل ایمان، راه برون رفت جامعه اسلامیاز گمراهی، ذلت و هلاکت را بیان فرموده و آنها را به سوی وحدت و دفاع و مقاومت در برابر دشمنان هدایت فرموده است.
دشمن نیز به اهمیت این مهم واقف است؛ از این رو با تلاش برای تغییر مفهوم و القاء روش مورد پسند خود بر آن است تا با تغییر مسیر جامعه اسلامی، آن را به دره هلاکت سوق دهد.
از جمله مفاهیمیکه با انگیزههای مختلف، دانسته و نادانسته مورد تحریف یا بی اعتنایی قرار میگیرد، مقاومت در برابر دشمن است. همیشه بودهاند کسانی که به دلیل هزینه داشتن مقاومت، پیشنهاداتی مانند مذاکره و یا دوستی با کفار را به جای مقاومت ارآیه کردهاند در حالی که راه نجات جامعه اسلامی، مقاومت است و هزینه راهکارهای بدیل، بسیار بیش از مقاومت میباشد.
در این نوشتار به مبنای مقاومت در قرآن کریم به صورت مقارن با مراجعه به اسناد کتابخانهای و مبتنی بر قرآن به روش تحقیق توصیفی تحلیلی پرداخته شده است.
در موضوع مقاومت در قرآن تحقیقاتی به صورت مقاومت مضاف مانند اقتصاد مقاومتی یا سیاست مقاومتی صورت گرفته است ولی بر مقاومت به صورت مطلق و مبتنی بر صرف آیات قرآن کریم کمتر کار شده است. از آنجا که قرآن منبع مشترک همه مذاهب اسلامیاست و عمل به دستورات آن برای همه مسلمانان واجب و لازم است، در این پژوهش، ابعاد مختلف مقاومت صرفا مستند به آیات قرآن مورد بررسی قرار گرفتهاند.
- مفهوم شناسی مقاومت
أ. مقاومت در لغت
واژه مقاومت از ریشه «ق و م» است و برای آن معانی مختلفی مانند اعتدال (زبیدی، 1306ش، ج۱۷، ص۵۹۲؛ رازی، 1415ق،ج۵، ص۲۰۱۷؛ طریحی، 1408ق، ج۳، ص۵۶۶)، ثبات و مداومت (ابن اثیر، 1418ق، ج۴، ص۱۲۵)، استمرار (فراهیدی، 1409ق، ص۶۹۴)، پایداری، ایستادن، درست شدن و قیمتنهادن (دهخدا، 1373، ج۶، ص۲۱۸۱) ذکر شده است. از میان معانی یادشده، معنای اعتدال شهرت بیشتری دارد (رازی، 1415ق، ج۵، ص۲۰۱۷؛ فیروزآبادی، 1424ق، ج۲، ص۱۵۱۷)، زیرا معانی دیگر در ذیل با اینکه در هیچ یک از کتابهای لغوی قدیم، کلمه مقاومت نیامده است؛ در منابع کهنِ غیرلغوی واژه مذکور استعمال شده است، چنانکه در برخی کتابهای لغویِ معاصر مانند المنجد، واژه مقاومت را آورده است: «قاوم، یقاوم، مقاومة: قام معه، ضادّه» (لویس معلوف،1373ش، ص663)؛ بدین ترتیب یکی دیگر از معانی مقاومت، ضدبودن و رو در رویی بیان شده است. آنگاه این پرسش مطرح است که معنای اعتدال با ضدبودن چه تناسبی دارد؟ در توضیح ارتباط معنای اعتدال و ضدیت باید گفت، برای حفظ اعتدال باید با عامل بر هم زننده تعادل، ضدیت و مقابله نمود؛ و فرقی نیست بین اینکه بر هم زننده تعادل، عامل درونی شخص و یا عامل بیرونی مانند دشمن باشد. همچنین موضوع تعادل اعم است از امور فردی، جمعی، معنوی، فرهنگی، علمی، اقتصادی و سیاسی و محدود به هیچ یک نیست.
نکته بدیهی در معنای مقاومت، استمرار و ادامه آن است؛ یعنی مادامیکه عامل بر هم زننده اعتدال در حال اعمال قوا باشد، مقاومت کننده باید در حفظ تعادل خود بکوشد.
واژه مقاومت در قرآن استعمال نشده است؛ اما با مصدر استقامت به صورت فعلی و اسم فاعلی آمده است:
مشتقات فعلی آن، برای امر به استقامت به صورتهای «استقم»(هود(11):112)، «استقیما»(یونس(10):89)، «استقیموا»(توبه(9):10)، و برای بیان آثار استقامت بهگونه «یستقیم»(تکویر(81):28) و «استقاموا»(فصلت(41):30)، استعمال شده است. درسایر موارد واژه «مستقیم» که اسم فاعل مصدر استقامت است بهکار رفته است. از این میان آیاتی که در هیات فعلی، استقامت را بیان کردهاند حکم لزوم استقامت در برابر دشمن را بیان کرده و مباحث مختلفی از این آیات استفاده میشوند؛ مانند:
در حقیقت كسانى كه گفتند پروردگار ما خداست سپس ایستادگى كردند(اسْتَقَامُوا) فرشتگان بر آنان فرود مىآیند [و مىگویند]هان بیم مدارید و غمین مباشید و به بهشتى كه وعده یافته بودید شاد باشید.(فصلت(41):30)[3]
ب. مقاومت در اصطلاح
در اصطلاح علم اخلاق مقاومت به معنای صبر است؛ آنگونه که مسکویه میگوید: «اما الصبر فهو مقاومة النفس الهوی لئلا تنقاد لقبائح اللذات» (ابن مسکویه، احمد بن محمد، 1426ق، ص102). یعنی؛ صبر همان ایستادگی نفس در برابر خواهشهاست تا گرفتار لذتهای زشت نشود.
در اصطلاح علم سیاست واژه مقاومت معادل لاتین (resistance، stand، opposition، rebuff) (نوروزی خیابانی، 1387ش، ص417) است. معنای این تعابیر به ترتیب عبارت است از: مقاومت، ایستادن، مخالفت کردن و واکنش برای دفع کردن.
در اصطلاح علم فقه مقاومت به نحو عام و خاص مطلق، زیر مجموعه موضوع جهاد است. بدین ترتیب که جهاد بر دو نوع است: جهاد ابتدایی و جهاد دفاعی. و جهاد دفاعی همان مقاومت است. پس برای فهم معنای اصطلاحی مقاومت در فقه، به اختصار به اصطلاح جهاد دفاعی میپردازیم:
دفاع در شریعت اسلام بر دو قسم است: دفاع از بیضه و اساس اسلام و دفاع از نفس.
اما قسم اول که مناسب این مقال میباشد، عبارت است از اینکه اگر دشمن به مسلمانان حمله کند به شکلی که اساس اسلام در خطر قرار گیرد، بر همه مسلمانان واجب است که با فدا کردن جان و مال و هر وسیله ممکن در برابر آن هجوم ایستادگی و دفاع کنند. این دفاع به صورت کفایی یا عینی بر مسلمانان واجب است وحضور امام معصوم یا اذن او لازم نیست.(مشکینی علی،1384ش، ص245)
ج. مترادفات قرآنی مقاومت
در قرآن کریم بعضی از الفاظ هم معنای مقاومت هستند مانند:
صبر و شکیبایی: اى پیامبر مؤمنان را به جهاد برانگیز اگر از [میان] شما بیست تن شكیبا (صَابِرُونَ) باشند بر دویست تن چیره مى شوند و اگر از شما یكصد تن باشند بر هزار تن از كافران پیروز مى گردند چرا كه آنان قومى اند كه نمى فهمند. (انفال(8):65)[4]
ثبات قدم: اى كسانى كه ایمان آورده اید چون با گروهى برخورد مى كنید پایدارى ورزید (فَاثْبُتُوا) و خدا را بسیار یاد كنید باشد كه رستگار شوید(انفال(8):45)[5]
دفاع: مواجهه با دشمن دارای مراتبی است؛ برخی یارای جنگیدن با آن دارند و برخی نمیتوانند، با این حال هر قدر که میتوانند باید در این مقاومت سهیم باشند، مثلا سیاهی لشکر باشند(البخاری القِنَّوجی، 1412ق، ج2،ص372) خداوند فرموده است:«بیائید و در راه خدا نبرد كنید یا (لا اقل) از حریم خود دفاع نمائید»(آلعمران(3):(3):167)[6]
طاقت و تحمل: و هنگامى كه [طالوت ] با كسانى كه همراه وى ایمان آورده بودند از آن [نهر] گذشتند گفتند امروز ما را یاراى [مقابله با] جالوت و سپاهیانش نیست (لَا طَاقَةَ لَنَا ) كسانى كه به دیدار خداوند یقین داشتند گفتند بسا گروهى اندك كه بر گروهى بسیار به اذن خدا پیروز شدند و خداوند با شكیبایان است (بقره(2):249)[7]
قتال ( رو در رو شدن): و در راه خدا با آنان که به جنگ و دشمنی شما برخیزند نبرد کنید، لکن از حد تجاوز نکنید که خدا متجاوزان را دوست ندارد. (بقره(2):۱۹۰)[8]
جهاد: در بسیاری از موارد که لازمه امتثال امر الهی مقاومت است، لفظ جهاد بهکار رفته است مانند ایهای که میفرماید: و كسانى كه در راه ما كوشیده اند(جاهَدُوا) به یقین راههاى خود را بر آنان مى نماییم و در حقیقت خدا با نیكوكاران است (عنکبوت(29):69)[9] جاهدوا به معنای مقاومت در برابر هواهای نفسانی برای عبادت خداوند و شکر نعمتهایش و صبر در امتحانهای الهی میباشد.( أثیر الدین الأندلسی، 1420ق،ج8،ص368)
- مبانی مقاومت از نگاه قرآن
با بررسی آیات قرآن میتوان مواردی را از آن به عنوان مبنای مقاومت استخراج کرد که مهمترین آنها عبارتست از:
أ. مقاومت: شأنی از شئون الهی
از دیدگاه قرآن اساس مقاومت و دفاع در برابر کافران و دشمنان دین بر عهده خداوند متعال است؛ زیرا پر واضح است که از وظایف رهبر جامعه شناخت و تدبیر راه مقاومت و مقابله با دشمنان است. آنگونه که در قرآن آمده است: خداوند، ولیّ و سرپرست كسانی است كه ایمان آورده اند، آنها را از ظلمتها، به سوی نور بیرون میبرد. (بقره(2):257)[10]، خداوند ولیّ و رهبر جامعه ایمانی است و این وظیفه سنگین بر عهده اوست. از این رو در جای دیگر میفرماید: قطعا خداوند از كسانى كه ایمان آورده اند دفاع مى كند…(حج(22):38)[11] این دفاع لازمه بقای مومنین بر ایمان است و اگر دفاع الهی از آنها نباشد در بسیاری از موارد یارای مقاومت نخواهند داشت.(شمس الدین القرطبی، 1384ق، ج12، ص67) و این دفاع همیشگی و مکرر است.(آلوسی، 1415ق، ج17، ص161)
خداوند متعال وظیفه دفاع و مقاومت در برابر کفر را به مومنین نیز واگذار مینماید و میفرماید: کسانی که مورد ظلم قرار میگیرند میتوانند به مقابله برخیزند هرچند خداوند بر هر چیز تواناست. (حج(22):39)[12] این اذن در واقع گویای ضعف کافران در برابر خداوند متعال و همچنین توانمندی مومنین است.(طباطبایی، 1371ش، ج14، ص384)
این اذن الهی به معنای اختیار نیست، بلکه امر به مقاومت است؛ زیرا در جای دیگر میفرماید: باید آنگونه که به تو امر شده است استقامت کنی. (هود(11):12)[13]
ب: مقاومت امری ضروری در مقابله با فساد
بر مبنای قرآن کریم، مقاومت نه تنها امری پسندیده است؛ بلکه امری لازم و ضروری است که خود خداوند متعال از باب تفضل بر مومنین و برای جلوگیری از تسلط کامل فساد و تباهی طاغوت (طباطبایی، 1371ش،ج2،ص98) مجری آن است؛ زیرا کسی را یارای مقابله با او نیست و در واقع از بندگان مومن دفاع میکند (قرطبی، 1384ق، ج3،ص259 ) میفرماید: و اگر خداوند برخى از مردم را به وسیله برخى دیگر دفع نمیکرد (وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ) قطعا زمین تباه مىگردید (لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ) ولى خداوند نسبت به جهانیان تفضل دارد.(بقره(2):251)[14]
ج: مقاومت و دفاع مآیه حفظ دین و ایمان
در هر زمانی خداوند برای حفظ دین و ایمان مومنین، از ایشان دفاع کرده است و اگر یاری او نبود و کافران و مشرکان را دفع نمیکرد، آنها هیچ مجالی برای عبادت خداوند بر روی زمین باقی نمیگذاشتند و تمام عبادتگاهها را نابود میساختند (حج(22):40)[15] (طباطبایی، 1371ش،ج14،ص385)؛ زیرا اساس دشمنی کفار با مومنین برای از بین بردن ایمان و آثار ایمانی است (بقره(2):217)[16] و باید در مقابل آنها دفاع صورت پذیرد.
د: لزوم مقاومت بر اساس قاعده نفی سبیل
جهان کفر همیشه در تلاش برای تسلط بر جامعه ایمانی بوده است و از هیچ تلاشی دریغ نکرده است ولی در قرآن آمده است که: خداوند هرگز بر [زیان] مؤمنان براى كافران راه [تسلطى] قرار نداده است.(نساء(4): 141)[17] یعنی اگر جامعه اسلامیاز دستورات الهی تبعیت کنند، کافران در هیچ زمینهای اعم از جنگ و سیاست و علم و عمل نمیتوانند بر آنها مسلط شوند.(رشید رضا، 1990م،ج5،ص379؛ طباطبایی، 1371ش، ج5،ص116) و هرگاه جامعه اسلامیدر تدبیر و انجام وظایف دینی اهمال نمودند، زمینه سروری و علوّ کافران را بر خودشان فراهم کردند و آنها بر مملکت اسلامیحاکم شدند و چونان فرعونیان زمینهای مسلمانان را غصب نمودند و بر آنها جزیه تعیین کردند و ایشان را به کارهای دشوار واداشتند(هروی، محمد الأمین، 1421ق، ج6ص423). در تفسیر آیه گفته شده است که تسلط کافران بر مسلمانان شرعاً جایز نیست و هر جا چنان تسلطی ایجاد شود غیر شرعی است(قرطبی، 1384ق،ج5،ص420)؛ پس بر همه مسلمانان واجب است به منظور مقاومت در برابر تسلط کفار بر ایشان، با امتثال به دستورات دینی، تمام قوای خود را در همه زمینهها به کار بندند.
طبق قاعده نفی سبیل، مقاومت در همه ابعاد و عوامل تسلط کفار بر مسلمین واجب است؛ از جمله:
اقتصادی: همانگونه که قوام زندگی فردی و خانوادگی هر شخص، تدبیر در معیشت و هوشیاری در تعاملات اقتصادی است، قوام زندگی جامعه اسلامینیز مبتنی بر این ذکاوت و هوشیاری است. امور اقتصادیِ جامعه اسلامیباید در اختیار کسانی باشد که حفظ و قوام این جامعه هدف آنها باشد و توانمندی لازم برای این مهم را داشته باشند. کسانی که امور اقتصادی جامعه اسلامیرا بر عهده میگیرند، اگر عملکردشان منجر به وابستگی به دشمنان و کافران گردد، یا سفیه هستند و ضعف در عقلانیت دارند و یا فاسد و خائناند.(رشید رضا، 1990م، ج11،ص226) خداوند میفرماید: اقتصاد عامل قیام و مقاومت شماست و باید آن را حفظ کنید و به دست سفیهان جامعه ندهید. (نساء(4):5)[18]
سیاسی و اجتماعی: خداوند میفرماید: بگو من فقط به شما یک اندرز میدهم که دو به دو یا به تنهایی برای خدا قیام کنید و به پا خیزید.(سبأ(34):46)[19]
روشن است که در اینجا «قیام» به مفهوم روی پا ایستادن نیست، بلکه به معنای روی آوردن به ارشاد و اصلاح و سازندگی انسانها با گفتگوی روشنگرانه و به اندیشه و تفکر واداشتن آنان و نیز اندیشیدن در مورد خویش است؛ زیرا سرچشمه هر دگرگونی مطلوب و یا تحمل ناپسند و نامطلوب، دگرگونی در اندیشه و باورها و از پی آن دگرگونی در عملکردهاست؛ و بدان دلیل است که حق، تنها در پرتو اندیشهی درست و مناظره روشنگرانه و هدفدار و حقجویانه برای انسانِ حقطلب نمایان میگردد. (طبرسی، 1408ق، ج8 ص225)
در جای دیگر، قرآن کریم خط مشی سیاسی را به گونهای دیگر بیان میدارد و میگوید: اى كسانى كه ایمان آوردهاید! [در برابر دشمن] آماده باشید [اسلحه خود را برگیرید] و گروه گروه [به جهاد] بیرون روید یا به طور جمعى روانه شوید. (نساء(4):71)[20] در این آیه خداوند در عرصه سیاسی و نظامی، برای در امان ماندن از شر دشمن آماده باش کامل اعلام میدارد. خذوا حذرکم یعنی آماده دفع شر دشمن باشید. این آمادگی مستلزم شناخت حالات و استعدادها و قوت و ضعف و تعداد و توافقات و اختلافات دشمن و راه مقابله و مقاومت در برابر آنهاست.(مراغی، 1365ق، ج5، ص87)
بر این اساس، سیاست و برنامهریزیهای اجتماعی باید بر مبنای حفظ دین و اعتقاد و مقابله با دسیسههای همهجانبه دشمن باشد.
نظامی: از جمله ابعادی که واجب است جامعه اسلامیخودکفا و بی نیاز از غیر باشد بعد نظامیاست؛ زیرا هیچگاه از نظر نظامیدر امنیت نخواهد بود و همیشه باید برای مقابله نظامیبا دشمنان آماده باشد و اینکه هیچ چیز مانند آمادگی برای جنگ نمیتواند مانع جنگ شود؛ (مراغی، 1365ق،ج10،ص25) زیرا وقتی دشمن آمادگی طرف مقابل را برای مقابله ببیند به خود اجازه جنگ نخواهد داد. خداوند میفرماید:
و هر چه در توان دارید از نیرو و اسبهاى آماده بسیج كنید تا با این [تداركات] دشمن خدا و دشمن خودتان و [دشمنان] دیگرى را جز ایشان كه شما نمى شناسیدشان و خدا آنان را مى شناسد بترسانید و هر چیزى در راه خدا خرج كنید پاداشش به خود شما بازگردانیده میشود و بر شما ستم نخواهد رفت.(انفال(8):60)[21] و نیز میفرماید: اى كسانى كه ایمان آورده اید در برابر دشمن آماده باشید (اسلحه خود را برگیرید) و گروه گروه (به جهاد) بیرون روید یا به طور جمعى روانه شوید(نساء(4):71)[22] همانگونه که در بالا گفته شد این آیه لزوم آمادگی مقابله نظامیرا نیز بیان میکند.(مراغی، 1365ق، ج5، ص87)
هـ : وابستگی عزت مسلمین به مقاومت
خداوند میفرماید: همانان كه غیر از مؤمنان كافران را دوستان [خود] مىگیرند آیا سربلندى را نزد آنان مىجویند [این خیالى خام است] چرا كه عزت همه از آن خداست.(نساء(4):139)[23] برگزیدن راهی جز مقاومت در برابر کافران ذلّت به بار خواهد آورد و عزت حقیقی در تمسک به حبل الله و حفظ وحدت و ثبات جامعه اسلامیاست. در حقیقت تصور اینکه دوستی با کفار و تسلیم در برابر بخشی از خواستههای آنها و نادیده انگاشتن بخشی از مبانی اسلامیما را به عزت خواهد رساند، خیال خامیبیش نیست.(مکارم شیرازی، 1379ش،ج3،ص493)
- شرایط مقاومت
مقاومت کردن دارای شرایطی است که با رعایت آنها میتوان به نتیجه مطلوب دست یافت:
أ. مقاومت با تمام وجود
در قرآن آمده است: سبكبار و گرانبار بسیج شوید و با مال و جانتان در راه خدا جهاد كنید اگر بدانید این براى شما بهتر است.(توبه(9):41)[24]. طبق این ایه، خواسته خداوند متعال از مومنین این است که با تمام وجود در راه دفاع و حفظ دین همت گمارند و در این راه در هر حالتی از جان و مال خود بگذرند.(مراغی، 1365ق،ج10،ص123).
ب. عدم سستی
خداوند کسانی که در مواجهه با دشمن سستی میکنند را نهیب میزند و میفرماید: اى كسانى كه ایمان آوردهاید شما را چه شده است كه چون به شما گفته مى شود در راه خدا بسیج شوید كندى به خرج مى دهید(اثّاقَلتُم)؟ آیا به جاى آخرت به زندگى دنیا دل خوش كرده اید؟ متاع زندگى دنیا در برابر آخرت جز اندكى نیست.(توبه(9):38)[25] (اثّاقَلتُم) به تعبیری یعنی چه میکنید؟! پس در زمان مقاومت و امر به مقابله، بهانهجویی و پرداختن به کارهای نامربوط و حاشیهپردازی جایز نیست.(آلوسی، 1415ق، ج10،ص95)
ج. ابراز قدرت و شدت
در مقاومت در برابر دشمن باید به گونهای ظاهر شد که دشمن خشونت و قدرت را در برابر خود احساس کند. و مومنین را صبور در جنگ و خشن و بیرحم پندارند(آلوسی، 1415ق، ج11،ص50)؛ آنگونه که خداوند میفرماید: ای اهل ایمان، با کافران از آنان که با شما نزدیکترند شروع به جهاد کنید و باید کفار در شما درشتی و نیرومندی و قوت و پایداری حس کنند، و بدانید که خدا همیشه با پرهیزکاران است.(توبه(9):123)[26]
د. عدم اطاعت از کفار و مشورت با آنها
خداوند میفرماید: پس از كافران اطاعت مكن و با [الهام گرفتن از] قرآن با آنان به جهادى بزرگ بپرداز.(فرقان(25):52)[27] در مسیر مقابله و مقاومت در برابر کفار به هیچ عنوان مدارا کردن با آنها جایز نیست(آلوسی، 1415ق، ج22،ص46) و نباید از قاعده و قانون آنها اطاعت شود؛ بلکه باید با بهرهگیری از قواعد دینی مبارزه را ادامه داد. هیچ نظری را از آنها نباید پذیرفت و نباید با ایشان مشورت نمود؛ زیرا آنها به دنبال هلاکت مومنین هستند (مراغی، 136ق،ج21،ص124) و در واقع هرگونه اطاعت از قانون دشمن که منافی با دستورات و قواعد دینی باشد، کوتاه آمدن از مبانی و ترک مقاومت است.
هـ . عدم خوشبینی و اعتماد به دشمن
خداوند متعال به صراحت از خوش بینی و اعتماد به دشمن نهی کرده و فرموده است: ای اهل ایمان، از غیر همدینان خود دوست صمیمیهمراز نگیرید، چه آنکه آنها از خلل و فساد در کار شما ذرّهای کوتاهی نکنند، آنها مایلند شما همیشه در رنج باشید، دشمنی شما را بر زبان هم آشکار سازند و محققا آنچه در دل دارند بیش از آن است. ما به خوبی برای شما بیان آیات کردیم اگر عقل را به کار بندید.(آلعمران(3):(3):118)[28] نهی آیه در جمیع حالات است و به طریق اولی در موضوع مقاومت و تقابل باید احتیاط نمود و از اعتماد و دوستی و خوشبینی و مشورت با دشمن پرهیز نمود.(عبد الرحمن ابن أبی حاتم، 1419ق، ج3،ص743)
و. جایز نبودن گریختن از دشمن
خداوند به صراحت دستور مقاومت در برابر دشمن داده است و اجازه فرار و پشتکردن به دشمن را نداده است و نگریختن از میدان نبرد را عهد با خود بیان میفرماید(طباطبایی، 1371ش، ج16،ص290) و در باره کسانی که از نبرد بگریزند میگوید: و آن منافقان از این پیش (در جنگ احد که اکثر افراد فرار کردند) با خدا عهد محکم بسته بودند که به جنگ پشت نکنند، و از عهد خدا پرسش خواهد شد.(احزاب(33):15)[29].
ز. حفظ وحدت
از جمله شرایط مهم مقاومت در برابر دشمنان، حفظ وحدت و یکپارچگی امت اسلام است. و اختلاف و ترک وحدت موجب شکست و نابودی خواهد شد. در این مورد بیان آیه به این صورت است که: و اطاعت (فرمان) خدا و پیامبرش نمائید و نزاع (و كشمكش) مكنید تا سست نشوند و قدرت (و شوكت و هیبت) شما از میان نرود و استقامت نمائید كه خداوند با استقامت كنندگان است.(انفال(8):46)[30] ترک وحدت و کشمکش موجب ضعف اراده و از بین رفتن عزت و تسلط و سستی قوا میگردد.(طباطبایی، 1371ش،ج9،ص95)
ح. لزوم بهرهگیری از تمام استعدادهای جامعه اسلامی
خداوند متعال با صراحت بیان میکند جامعهی اسلامیبرای بالندگی در جهان باید متکی به خود باشد و برای این منظور باید خود را در برابر دشمنان در همهی زمینهها، مجهز سازد و میفرماید: و هر چه در توان دارید از نیرو و اسبهاى آماده بسیج كنید تا با این [تداركات] دشمن خدا و دشمن خودتان و [دشمنان] دیگرى را جز ایشان كه شما نمى شناسیدشان و خدا آنان را مى شناسد بترسانید و هر چیزى در راه خدا خرج كنید پاداشش به خود شما بازگردانیده میشود و بر شما ستم نخواهد رفت.(انفال(8):60)[31] این آیه تأکید دارد که هرچه میتوانید قوت و توان خود را افزایش دهید و زمینههای استعداد و مقاومت را در جامعهی اسلامیفراهم کنید. هر کاری که در مقابله با دشمن دخیل است داخل در معنا میباشد. (طباطبایی، 1371ش،ج9،ص114 و ج4،ص416)
ط. انزوا، بخشی از سیاست مقاومتی
در هر زمانی که گروهی برای رسیدن به اهداف عالی الهی قیام کنند، به صورت طبیعی با مخالفت و دشمنی کافران مواجه خواهند شد. یکی از مراحل دشمنی محدود ساختن ارتباطی طرف مقابل است. در برخی شرایط نیز ممکن است گوشهگیری از جامعه همراه با امیدواری به ایندهای روشن، بخشی از مخالفت و مقابله با وضع موجود باشد. این تنها ماندن، در هر دو صورت مقدمه قیام است(طباطبایی، 1371ش، ج13،ص247). در قرآن میبینیم که خداوند متعال بنا به شرایط اصحاب کهف به آنها امر به انزوا به امید ایجاد شرایط مناسب قیام میکند آنجا که میفرماید: و چون از آنها و از آنچه كه جز خدا مى پرستند كناره گرفتيد پس به غار پناه جوييد تا پروردگارتان از رحمت خود بر شما بگستراند و براى شما در كارتان گشايشى فراهم سازد (کهف(18):16)[32] اصحاب کهف به منظور مخالفت و مبارزه با کفر از جمع آنها خارج شدند و به غار رفته و در اندیشه به سامان رساندن اندیشه الهی خود بودند و در این راه از خداوند یاری جستند.(کهف(18):10)[33]
از آنجایی که مقاومت به معنای ایستادگی در چارچوب مبانی و اصول و در راستای تحقق اهداف و مقاصد عالی بدون عقبنشینی از مبانی و اصول است، شاید به سادگی بتوان سیاست عزلت مقاومتی را درک کرد؛ زیرا وقتی عزلت و گوشهگیری به عنوان یک سازوکار و سیاست در چارچوب مبانی و اصول و راهبردها به کار میرود، هیچ مشکلی ندارد. در آیه مذکور خداوند اصحاب کهف را در حالت پناه بردن به غار مدح کرده است و به آنها لقب فتیه به معنای جوانان میباشد داده است که خالی از معنای مدح نیست؛ حال آنکه به نوعی از جمع خود را منزوی نمودهاند. (طباطبایی، 1371ش، ج13،ص247)
ی. تحمل رنج و مشقت لازمه مقاومت
این یک امری طبیعی است که برای رسیدن به هر امتیازی باید به تناسب آن سختی تحمل کرد و اینگونه نیست که در آسایش بتوان از خطرها و تهدیدها عبور کرد و به آرامش و سعادت رسید. خداوند میفرماید رسیدن به بهشت از راه صبر و مقاومت ممکن است: آیا پنداشتید كه داخل بهشت مى شوید و حال آنكه هنوز مانند آنچه بر [سر] پیشینیان شما آمد بر [سر] شما نیامده است آنان دچار سختى و زیان شدند و به [هول و] تكان درآمدند تا جایى كه پیامبر [خدا] و كسانى كه با وى ایمان آورده بودند گفتند پیروزى خدا كى خواهد بود هشدار كه پیروزى خدا نزدیك است.(بقره(2):214)[34] از نشانههای ایمان آن است که در سختیها بر ایمان خود ثابت قدم باشد و بر باور خود نسبت به وعده پیروزی از جانب خداوند استوار بماند و بر ایمانش افزوده شود.(واحدی، 1430ق، ج18،ص215)
- عوامل مقاومت
برای داشتن روحیه مقاومت باید عواملی که به ما کمک میکنند تا به آن درجه برسیم را بشناسیم؛ از این رو به برخی از مهمترین عوامل که در قرآن بیان شده است، اشاره میشود:
الف.توحید و ایمان به خدا و امدادهای الهی
بیگمان توحید و ایمان به یگانگی خداوند به عنوان قدرتمندترین موجود و بهوجود آورنده سایر موجودات، مهمترین عامل در مقاومت است؛ زیرا کسی که به خدا ایمان دارد و او را در هستی، تنها مؤثر مطلق و محض میداند، به غنای الهی توجه مییابد و فقر خود را با غنای او جبران میکند.(طباطبایی، 1371ش،ج17،ص34) او که میگوید: ای مردم، شما همه به خدا محتاجید و تنها خداست که بینیاز و غنیّ بالذّات و ستوده صفات است.(فاطر(35): ایه15)[35] و موانع را نیز با حمایت و امدادهای خداوندی از پیشرو برمیدارد؛ زیرا خداوند فرموده است که اگر او را یاری دهید، او شما را یاری خواهد داد(محمد(47): ایه7)(طباطبایی، 1371ش،ج9،ص95)
ب. ایمان به معاد
اعتقاد و باور به اینکه سرانجام همه به پیشگاه الهی جهت محاسبه اعمال باز خواهند گشت، موجب ایجاد روحیه صبر و مقاومت در مومنین میگردد و همین باور است که تحمل مصیبتها و سختیها را بر ایشان آسان میکند. مرور آیات قرآن (بقره(2):153 تا 156) گواه بر این مدعاست که مؤمنین به معاد، یارای مقاومت و مقابله با سختیها را دارند؛ زیرا ایشان معاد را بازگشت ارواح به رب الارواح میدانند.(ملاصدرا، 1366ش، ج6،ص80)
ج. توکل
انسانی که جزم به مبانی توحید داشته باشد، عزم خود را برای انجام مقاصد الهی به کار خواهد گرفت و عاقبت کارها را به خداوند میسپارد و تابع اراده او خواهد بود؛ زیرا میداند که خداوند تدبیر کننده امور عالم است و جز خیر و صلاح بندگان از او صادر نمیشود.(زحیلی، 1418ق، ج10،ص256) خداوند میفرماید: آنها کسانی هستند که اگر همه مردم بر علیه آنها باشند ترس به دل راه نمیدهند و بر خدا توکل میکنند و او را بهترین حامیخود میدانند.(آلعمران(3):(3): 173)[36]
د. امیدواری
امید به پاداش و نصرت الهی، سبب تقویت روحیه و ایستادگی در برابر دشمنان است که خداوند در این باره میفرماید: و از تعقیب دشمن سست نشوید (چه اینكه) اگر شما درد و رنج میبینید آنها نیز همانند شما درد و رنج میبینند، ولی شما امیدی از خدا دارید كه آنها ندارند و خداوند دانا و حكیم است.(نساء(4):104)[37] در این آیه امیدواری به خداوند، سبب مقاومت و تحمل درد و سختی شمرده شده است.(سیوطی، 1432ق،ج2،ص669)
هـ . دعا
یکی از عوامل مقاومت دعا کردن و از خدا طلب صبر کردن است همانگونه که خداوند در وصف بسیاری از پیامبرانی که به همراه پیروان خود در برابر دشمنان مقاومت کردند و عزت خود را از دست ندادند میفرماید: سخن آنان جز این نبود كه گفتند پروردگارا گناهان ما و زیاده روى ما در كارمان را بر ما ببخش و گامهاى ما را استوار دار و ما را بر گروه كافران یارى ده. (آلعمران(3):(3):147)[38] یعنی در دعای خود چیزی که نشان از ضعف در آنها باشد وجود ندارد؛ بلکه عزم راسخ خود را بیان میدارند و این نوع دعا موجب استقامت بیشتر ایشان خواهد بود. (طبرسی، 1408ق، ج2،ص412)
و. خشوع
کسانی که خود را در محضر پروردگار جهانیان بدانند و او را شاهد بر همه امور و قادر بر هر کاری بدانند در برابر او فروتن خواهند بود و به احترام او بر دستورات او صبر میکنند و از او مدد میگیرند؛ زیرا یقین دارند که او سختیهایی را که تحمل میکنند را جبران خواهد کرد.(زمخشری، 1407ق، ج1،ص134) در قرآن آمده است که: و یاری جویید از خدا به صبر و نماز، که نماز (با حضور قلب) امری بسیار بزرگ و دشوار است مگر بر خداپرستان فروتن. (بقره(2):45)[39]
ز. شوق دیدار با خدا
آنان که جز دیدار با خدا و جلب رضایت او هدف و آرزویی ندارند، از هیچ خطری هراس ندارند و مشتاقانه در برابر ناملایمات مقاومت میکنند. این یقین رسیدن به جزای الهی که سرآمد آن دیدار با خداوند متعال موجب بردباری آنان است.(زمخشری، 1407ق، ج1،ص134) در قرآن در وصف ایشان چنین آمده: كسانى كه به دیدار خداوند یقین داشتند گفتند بسا گروهى اندك كه بر گروهى بسیار به اذن خدا پیروز شدند و خداوند با شكیبایان است (بقره(2):249)[40]
- موانع مقاومت
اما موانع مقاومت عبارتند از:
الف. دنیاطلبی و هواهای نفسانی
دنیاطلبی و دلدادگی به مادیات، از عوامل سستی در مبارزه و رویارویی با دشمن است. خداوند میفرماید: وعده پیروزی برای شما محقق بود تا وقتی که برای خدا نبرد میکردید، اما هنگامیکه به طمع غنایم با هم برخورد کردید مقاومت خود را از دست دادید. (آلعمران(3):152)[41] حب دنیا باعث ترس و سستی در رای میشود.(زمخشری، 1407ق، ج1،ص427)
ب. شیطان و وسوسههایش
شیطان همیشه در کمین بشر بوده و با استفاده از نقاط ضعفی که از هر کسی سراغ دارد، او را فریب داده و از مسیر حق منحرف میسازد. در عرصه صبر و مقاومت نیز با رخنه در قلب افراد، عزم آنها را سست کرده و موجب لغزش ایشان میشود.(الزمخشری، 1407ق،ج1،ص430) در قرآن این موضوع اینگونه بیان شده است: کسانی از شما که در روز برخورد دو گروه (مسلمان و کافر در جنگ احد) پشت کردند و فراری شدند شیطان آنها را به سبب نافرمانی و بدکرداریشان به لغزش افکند، و همانا خدا از آنها درگذشت، که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. (آلعمران(3): ایه155)[42]
ج. تأثیرپذیری از دشمن
جنگ روانی دشمن یکی از عوامل ضد مقاومتی است. بیگمان تأثیرپذیری مجاهدان از تحریکات خیانت امیز دشمن، مانع پایداری آنان است. معمولاً کسانی که تحت تأثیر جنگ روانی دشمن قرار گرفته اند دست از مقاومت برداشته و خود را تسلیم دشمن کرده اند. خداوند میفرماید: در واقع این شیطان است كه دوستانش را مى ترساند پس اگر مؤمنید از آنان مترسید و از من بترسید (آلعمران(3):(3):175)[43] کسانی که تحت تاثیر فریب دشمن قرار گیرند و از متابعت رهبری جامعه بازمانند و وعده نصر الهی را فراموش کنند و امر مقاومت را فرو گذارند، در واقع ولایت شیطان و دشمن را پذیرفتهاند.(طبرسی، 1408ق، ج2،ص451) بالاترین ملاک برای تشخیص تاثیر دشمن در مومنین، ولایتپذیری یا عدم ولایتپذیری آنها از رهبر جامعه است.
د. تبعیت از نادانان
برای باقی ماندن بر راه درست باید از آگاهان تبعیت شود و تبعیت از نادانان موجب انحراف از مسیر صحیح خواهد شد. خداوند پیروی از نادانان را مخالف استقامت دانسته و گفته است: فرمود دعاى هر دوى شما پذیرفته شد پس ایستادگى كنید و راه كسانى را كه نمى دانند پیروى مكنید (یونس(10):۸۹([44] شرط استقامت صحیح عدم تبعیت از نا آگاهان است. (قرطبی، 1384ق،ج8،ص376)
هـ . عُجب
هرگاه انسان دشمن را به هر دلیلی کوچک و ضعیف شمارد، از آسیب در امان نخواهد ماند؛ زیرا دیگر تمام همت و دقت خود را صرف مقابله با او نمیکند. خداوند در قرآن یکی از نمونههای شکست ناشی از عجب را اینگونه بیان میفرماید: همانا خدا شما مسلمین را در مواقعی بسیار یاری کرد و نیز در جنگ حنین که فریفته و مغرور بسیاری لشکر اسلام شدید و آن لشکر زیاد اصلا به کار شما نیامد و زمین بدان فراخی بر شما تنگ شد تا آنکه همه رو به فرار نهادید. (توبه(9):25)[45] یعنی کم یا زیادی جمعیت دلیل غلبه یا شکست نیست؛ بلکه یاری خداوند است که پیروزی را به ارمغان خواهد آورد. (قرطبی، 1384ق،ج8،ص100)
و. عجول بودن
طبع اولیه بشر عجول بودن است. خداوند میفرماید: انسان با شوق و رغبتی که خیر و منفعت خود را میجوید (چه بسا به نادانی) با همان شوق و رغبت شر و زیان خود را میطلبد، و انسان بسیار بیصبر و شتابکار است.(اسراء(17):11)[46]. برای رسیدن به اهداف بلند انسان باید بر این صفت غلبه کند؛ زیرا عجله موجب میشود صبر آدمیکم شود و توان مقاومت را از او سلب میکند. ابن عباس ذیل آیه 48 سوره قلم[47] میگوید: خداوند پیامبر را امر به صبر فرمود و او را نهی کرد از اینکه مانند حضرت یونس عجله نماید.(طوسی، 1409ق،ج10، ص90)
- نتیجه مقاومت
خداوند متعال در قرآن کریم به پاداش مقاومت مومنین در برابر کفار وعدههای مختلفی داده است که بخشی از آنها عبارتند از:
الف. پیروزی و یاری خداوند
به بیانات مختلف به مومنین و مقاومت پیشگان وعده پیروزی داده شده است. در ایهای از قرآن آمده است: و سستى نورزید و اندوهگین نباشید چرا كه شما اگر مؤمن باشید، برترید (آلعمران(3):(3):۱۳۹)[48] یعنی اگر به صدق وعده یاری الهی ایمان دارید شما برتر و پیروز خواهید بود.(قرطبی، 1384ق،ج4،ص217) و همچنین در آیه دیگر نیز آمده: اى كسانى كه ایمان آورده اید اگر خدا را یارى كنید یاریتان مىكند و گامهایتان را استوار مىدارد (محمد(47):۷)[49] نتیجه یاری رساندن به خداوند، یاری شدن از جانب خدا را در بر خواهد داشت و همانا هدف از مقاومت حفظ تعادل و ثبات است و خداوند وعده ثبات قدم را داده است و وعده الهی حق است(غافر(40):77)[50]؛ پس مقاومت کنندگان در راه حق بنابر وعده الهی پیروزند.
ب. شکست دشمن
خداوند سبحان برای ایجاد روحیه مقاومت و استواری ایمان مسلمانان میفرماید: هرگز به شما آسیب سخت نتوانند رسانید مگر آنکه شما را اندکی بیازارند، و اگر به کارزار شما ایند از جنگ خواهند گریخت و از آن پس هیچ وقت منصور نخواهند بود. (آلعمران(3):(3):111)[51] یعنی اگر مومنین به مقاومت خود ادامه دهند خواهند دید که صبر دشمن بسیار کمتر از آن است که تصور میکردند و آنها به زودی از معرکه خواهند گریخت و یارای مقابله را نخواهند داشت. (فخرالدین رازی، 1420ق، ج8،ص327)
ج. رهایی از عذاب دردناک
از دیگر وعدههای الهی به جهادگران و مقاومت کنندگان راه دین و ایمان، رهایی از عذاب جهنم است. خداوند میفرماید: اى كسانى كه ایمان آورده اید آیا میخواهید شما را به تجارتى راه نمایی کنم كه شما را از عذابى دردناك مى رهاند * به خدا و فرستاده او بگروید و در راه خدا با مال و جانتان جهاد كنید این [گذشت و فداكارى] اگر بدانید براى شما بهتر است (صف(61):10 و 11)[52] این آیات، مقاومت و جهاد را یک تجارت پرسود برشمرده که بالاترین نفع آن رهایی از عذاب دردناک جهنم و اهوال روز قیامت است و ترک آن منجر به گرفتاری در آن عذاب است.(ابن عاشور، 1984ق، ج28،ص173)
د. رهایی از ترس و اندوه
به فرموده پروردگار عالم کسانی که در راه خدا در برابر دشمن ایستادگی مینمایند نه غم دنیا را دارند و نه غم آخرت را؛ زیرا طبق وعده خداوند از تمام اسباب ترس در روز قیامت ایمنی دارند و به سبب پاداش بزرگی که در انتظار ایشان است غم از دست دادن کالای فانی دنیا را ندارند. در این باره خداوند میفرماید:كسانی كه گفتند پروردگار ما خداست سپس ایستادگی كردند فرشتگان (هنگام مرگ) بر آنان نازل میشوند (میگویند) نترسید و غم مخورید و بشارت باد شما را به آن بهشتی كه به شما وعده داده میشد.» (فصلت(41):30)[53] (فخرالدین رازی، 1420ق، ج27، ص561)
هـ . بهشت جاودان
بعد از آنکه خداوند ترس و اندوه را از مقاومت کنندگان منتفی دانست، بهشت جاوید را منزلگاه ایشان خوانده است؛ بهشتی که هر آنچه خواهند در آن بیابند و خطاب به ایشان میفرماید: … بشارت باد شما را به آن بهشتی كه به شما وعده داده میشد.» در زندگى دنیا و در آخرت ما دوستان شما هستیم و هر چه دلهایتان بخواهد در [بهشت] براى شماست و هر چه خواستار باشید در آنجا خواهید داشت (فصلت(41):30 و 31)[54]
و. اجر بینهایت
از دیگر آثار صبر و مقاومت، وعده اجر بی انتهای الهی است. خداوند در وصف صابرین فرموده است: صابران اجر و پاداش خود را بیحساب دریافت میدارند. (زمر(39):10)[55] اینکه اجر ایشان را با وصف بغیر حساب آورده است نشان از تفضل ویژه الهی به صابرین است. (فخرالدین رازی، 1420ق، ج26،ص431)
- نتیجه
این گفتار به منظور استخراج مبنای مقاومت در قرآن کریم، بر اساس سیر منطقی مفهوم شناسی در لغت و اصطلاح آغاز شده و با ذکر مترادفات قرآنی مقاومت سعی در تحصیل معنای کاملتری از واژه مقاومت نموده است. سپس تحت عنوان مبنای قرآنی مقاومت به استنباط حکم لزوم و دلیل لزوم مقاومت و گستره آن در زندگی جامعه ایمانی پرداخته است. در ادامه اهم شرایطی که در مقاومت باید مورد توجه قرار گیرند، بیان شدهاند و پس از آن حکم فقهی مقاومت نیز آمده است. درنهایت مهمترین عوامل و موانع و نتیجه مقاومت از نگاه قرآن بیان گردیده است.
طبق آنچه در این نوشتار بر اساس آیات نورانی قرآن گفته شد، لازم است که جامعه اسلامیبا شناخت صحیح ماهیت و شرایط مقاومت، بر انجام بهتر و مصممتر آن همت گمارد و با تمام قوا در همه عرصهها با یکپارچگی و وحدت راه نفوذ و برتری دشمن را ببندد و زمام امور خود را به دست گیرد.
در فقه به وجوب مقاومت در ابعاد مختلف حکم میشود؛ آنگونه که در کتاب مصطلحات الفقه آمده است:
«اگر دشمن به مسلمانان حمله کند به شکلی که اساس اسلام در خطر قرار گیرد، بر همه مسلمانان واجب است که با فدا کردن جان و مال و هر وسیله ممکن در برابر آن هجوم ایستادگی و دفاع کنند. این دفاع به صورت کفایی یا عینی بر مسلمانان واجب است وحضور امام معصوم یا اذن او لازم نیست.
از فروع این مساله این است که اگر نسبت به بخشی از سرزمین اسلامیاحتمال هجوم دشمن و تسلط بر آن وجود داشته باشد، همین حکم جاری است و بر همه مسلمانان واجب است از آن جلوگیری کنند. و اگر به شکلی دشمن بر بخشی از سرزمین اسلامیتسلط یافته و بخواهد بر تسلط خود بیافزاید نیز بر مسلمانان جلوگیری از بیشتر شدن تسلط دشمن واجب است.
هیچ تفاوتی در تسلط دشمن بر سرزمین اسلامیاز جهت تسلط نظامی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی به نحوی که به دین، اعتقاد، اخلاق و فروع احکام شرعی مردم آسیب برساند وجود ندارد. همچنین هیچ تفاوتی بین انواع تسلط ذکر شده و تسلطی که موجب وهن اسلام و مسلمین و تضعیف قوای ایشان شکستن ابهت جامعه اسلامیباشد، وجود ندارد.
حتی اگر در شرایطی با ورود کفار به سرزمین اسلامیبهمنظور تجارت، امور پزشکی، گردشگری و مانند آن ترس از به خطر افتادن اساس اسلام وجود داشته باشد، واجب است که از ورود آنها جلوگیری شود و یا تحت مراقبت شدید وارد شوند.
اگر روابط سیاسی با دولتهای کفر مستلزم تسلط آنها بر امور سیاسی و اقتصادی مسلمانان شود، جلوگیری از این ارتباط بر امت اسلامیواجب است. و بر علما واجب است که نهی و ارشاد خود را انجام دهند.
اگر از برخی رییسهای دولتهای اسلامییا مسئولین و نمایندگان روابط فاسدی با دولتهای کفر ظاهر شد به گونهای که موجب نفوذ و تسلط دشمن ولو به شکل کلی بر جامعه اسلامیشود، او خاین است و خودبخود از مقامش عزل میگردد. همچنین بر امت اسلامیحرام است که با دولتهای کفر به گونهای ارتباط برقرار کنند که این ارتباط موجب تضعیف اقتصاد و رکود بازار مسلمانان شود». (مشکینی علی، 1384ش، ص245-246)
هر جامعه یا هر شخصی در مواجهه و مقابله با دشمنان خود، طبیعی است که باید بیشتر متوجه آن دشمنی باشد که از همه قویتر است و بغض و عداوت بیشتری به آن شخص یا جامعه دارد. جامعه اسلامینیز باید متوجه این قاعده باشد؛ هر چند ممکن است به دلایل مختلف از جمله دسیسههای دشمن از این شناخت باز ماند و گرفتار غفلت شود.
خداوند متعال برای در امان ماندن جامعه اسلامیاز این غفلت کشنده، طی یک هشدار همیشگی و تعیین جبهه مقاومت، خطرناک ترین دشمن اسلام و مسلمانان را معرفی کرده و فرموده است: به طور مسلّم، دشمن ترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهی یافت. (مائده(5):82)[56]
با توجه به این ایه، قوم یهود از سرسختترین دشمنان دیرینه اسلام به شمار میرود که از آغاز ظهور دین مبین اسلام با رسول گرامیاسلام به جنگ برخاستند و با مشرکان و کفار قریش دست به توطئههای مختلفی زدند.
اکنون نیز که قرنها از رسالت پیامبر خاتم میگذرد، صهیونیسم که همان یهودیان افراطی و دشمنان سر سخت دنیای اسلام هستند، کشور اسلامیفلسطین را اشغال کردهاند و با همکاری مستکبران و همراهان خود از جمله آمریکا و انگلیس در عرصههای گوناگون به جنگ با مسلمانان برخاستهاند و از هیچ کوشش و نیرنگی دریغ نورزیدهاند. بنابر آنچه بر مبنای آیات قرآن گفته شد، برای حفظ اساس اسلام و نجات جان و دین مسلمانان که به بهانههای مختلف به خاک و خون کشیده میشوند و میلیاردها انسانی که اسیر تاریکی جهل و کفر شدهاند، مواجهه و مقابله و مقاومت در برابر استکبار و صهیونیسم بر همه مسلمانان جهان واجب است.
«برای دستیابی به این هدف والا، کار لازم است، نه حرف؛ جدی بودن لازم است، نه کارهای نمایشی؛ صبر و تدبیر لازم است، نه رفتارهای بیصبرانه و دچار تلوّن. باید به افقهای دور نگریست و قدم به قدم با عزم و توکل و امید به پیش رفت. دولتها و ملتهای مسلمان، گروههای مقاومت در فلسطین و لبنان و دیگر کشورها، هر یک میتوانند نقش و سهم خود از این مجاهدت همگانی را بشناسند و باذن الله جدول مقاومت را پر کنند».(مقام معظم رهبری در کنفرانس حمایت از انتفاضه فلسطین مورخ 9/7/1390 ه.ش)
- منابع
- قرآن کریم
- ابن أبی حاتم، (1419ق)، تفسیر القرآن العظیم لابن أبی حاتم، المملكة العربیة السعودیة، مكتبة نزار مصطفى الباز، چاپ دوم.
- ابن اثیر، (1418ق)، النهآیه فی غریب الحدیث، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول.
- ابن عاشور التونسی، محمد الطاهر، (1984م)، التحریر والتنویر، تونس، الدار التونسیة للنشر.
- ابن مسکویه، احمد بن محمد(1426ق)، تهذیب الأخلاق و تطهیر الاعراق، قم، طلیعه نور.
- أثیرالدین الأندلسی، أبوحیان(1420ق)، البحر المحیط فی التفسیر، بیروت، دار الفكر.
- آلوسی، محمود بن عبدالله(1415ق)، روح المعانی، بیروت، دار الکتب العلمیه.
- جلالالدین السیوطی، عبد الرحمن بن أبی بكر(1432ق)، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، بیروت، دارالفكر.
- دهخدا، علی اکبر(1373ش)، لغت نامه دهخدا، تهران، روزنه.
- رازی، محمد بن ابی بکر1415ق)، مختار الصحاح، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول.
- رشید رضا، محمد(1990م)، تفسیر القرآن الحكیم (تفسیر المنار)، الهیئة المصریة العامة للكتاب.
- زبیدی، محمد مرتضی(1306ق)، تاج العروس، بیروت، مکتبة الحیاة.
- زحیلی، وهبة بن مصطفى(1418ق)، التفسیر المنیر فی العقیدة والشریعة والمنهج،دمشق، دارالفكر المعاصر، چاپ دوم.
- زمخشری، محمود بن عمرو(1407ق)، الكشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دار الكتاب العربی، چاپ سوم.
- صدرالدین شیرازى(ملا صدرا)، محمد بن ابراهیم(1366ش)، تفسیر القرآن الکریم، قم، نشر بیدار.
- طباطبایی، سیدمحمدحسین(1371ش)، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، اسماعیلیان.
- طبرسی، فضل بن حسن(1408ق)، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفة، چاپ دوم.
- طریحی، فخرالدین(1408ق)،مجمع البحرین، بیروت، مکتب النشر الثقافة الاسلامیة، چاپ دوم .
- طوسی، محمد بن حسن(1409ق)، التبیان فی تفسیر القرآن، قم، مكتب الإعلام الإسلامی.
- فخرالدین الرازی، محمد(1420ق)، مفاتیح الغیب: التفسیر الكبیر، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ سوم.
- فراهیدی، خلیل بن احمد(1409ق)، ترتیب کتاب العین، قم، موسسه دار الهجره، چاپ دوم.
- فیروزآبادی، محمد بن یعقوب(1424ق)، القاموس المحیط، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم.
- قرطبی، محمد بن أحمد(1384ق)، الجامع لأحكام القرآن (تفسیر القرطبی)، قاهره، دار الكتب المصریة، چاپ دوم.
- قرطبی، محمد بن أحمد(1405ق)، الجامع لاحكام القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ چهارم.
- قِنَّوجی، محمد صدیق خان(1412ق)، فتح البیان فی مقاصد القرآن، بیروت، المَكتبة العصریة للطبَاعة والنّشْر.
- لویس معلوف(1373ش)، المنجد فی اللغة، بیروت، دار المشرق، چاپ دهم.
- مراغی، أحمد بن مصطفى(1365ق)، تفسیر المراغی، قاهره، شركة مكتبة ومطبعة مصطفى البابى الحلبی،چاپول.
- مکارم شیرازی، ناصر(1379ش)، الامثل فی تفسیر کتاب الله المنزل، قم، مدرسة الامام علی بن ابیطالب(ع).
- مشکینی، علی(1384ش)، مصطلحات الفقه، انتشارات الهادی، قم، چاپ چهارم.
- نوروزی خیابانی، مهدی(1387ش)، فرهنگ جامع لغات و اصطلاحات سیاسی(فارسی-انگلیسی)، تهران، نشر نی، چاپ چهارم.
- واحدی، علی بن أحمد(1430ق)، التفسیر البسیط، ریاض، جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامیة.
- هروی، محمد الأمین(1421ق)، تفسیر حدائق الروح والریحان،بیروت، دار طوق النجاة.
[1]. دانش آموخته سطح سه حوزه (نویسنده مسئول)،
[2]. دانش آموخته سطح چهار حوزه. rahim.ab44@yahoo.com
[3] . «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»
[4] . « يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفًا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ»
[5] . « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»
[6] . « وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ»
[7] . « فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ»
[8] . « وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ»
[9] . « وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ»
[10] . « اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ»
[11] . « إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا»
[12] . « أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ»
[13] . ««فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ» »
[14] . « وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ »
[15] . « وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ »
[16] . «(وَلَا یزَالُونَ یقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى یرُدُّوكُمْ عَنْ دِینِكُمْ)»
[17] . «وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا»
[18] . «وَلاَ تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیَاماً »
[19] . «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى …»
[20] . «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَکُمْ فَانْفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِيعاً»
[21] . «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ…»
[22] . «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ فَانْفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِيعًا»
[23] . «الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا»
[24] . «انْفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
[25] . «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ»
[26] . «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ»
[27] . «فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا»
[28] . «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ»
[29] . «وَلَقَدْ كَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لَا يُوَلُّونَ الْأَدْبَارَ وَكَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْئُولًا»
[30] . «وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»
[31] . «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ»
[32] . « وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيُهَيِّئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرْفَقًا »
[33] . «إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا»
[34] . «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُالله أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ »
[35] . «يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ »
[36] . « الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ »
[37] . «وَلَا تَهِنُوا فِي ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا يَرْجُونَ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا».
[38] . «وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ».
[39] . « وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ »
[40] . « قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ »
[41] . «وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ …»
[42] . «إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُوا وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ».
[43] . «إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ».
[44] . «قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ».
[45] . «لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ».
[46] . «وَيَدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَيْرِ وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا».
[47] . «فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تَكُنْ كَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَهُوَ مَكْظُومٌ».
[48] . « وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ »
[49] . « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ »
[50] . « فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ »
[51] . « لَنْ يَضُرُّوكُمْ إِلَّا أَذًى وَإِنْ يُقَاتِلُوكُمْ يُوَلُّوكُمُ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يُنْصَرُونَ »
[52] . «یا ایهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلى تِجارَة تُنْجِیکُمْ مِنْ عَذاب أَلِیم* تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ».
[53] . «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ».
[54] . همان
[55] . «إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ».
[56] . « لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا ۖ وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَىٰ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ»